سایت‌ها مشمول قانون مطبوعات می‌شوند

پنج شنبه 86 شهریور 22 ساعت 3:0 صبح

براساس یک لایحه الحاقی خبرگزاری‌های داخلی و پایگاه‌های اطلاع رسانی اینترنتی داخلی از حیث حقوقی، حمایت‌های قانونی و جرائم و مجازات‌ها مشمول قانون مطبوعات می شوند.
به گزارش دبیرخانه شورای اطلاع رسانی دولت، رئیس جمهور لایحه الحاق یک تبصره به ماده (1) اصلاحی قانون مطبوعات ـ مصوب 1379- که بنا به پیشنهاد مشترک معاونت حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور و وزارتخانه‌های دادگستری و فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه هیئت وزیران با قید دو فوریت به تصویب رسیده برای طی تشریفات قانونی تقدیم مجلس شورای اسلامی کرد.
لایحه دولت برای گسترش حمایت از خبرنگاران و برخورداری خبرگزاری ها و سایت ها از امتیاز هیئت منصفه با قید دو فوریت از سوی رئیس جمهور تقدیم مجلس شورای اسلامی شد.
بر اساس مقدمه این لایحه و از آنجا که در زمان تدوین و تصویب قانون مطبوعات، رسانه‌های مجازی و نشریات الکترونیک به وسعت امروز فعالیت نداشته و خبرگزاری‌ها و پایگاه های اطلاع رسانی به این شکل گسترش نیافته بودند، از این رو قانونگذار حمایت‌های قانونی و چگونگی رسیدگی به تخلفات احتمالی اینگونه رسانه‌ها را مورد توجه قرار نداده است و علی رغم آنکه براساس تبصره 3 ماده 1 قانون یاد شده، ‌نشریات الکترونیک مشمول این قانون تلقی شده‌اند اما اجمال و ابهام در معنای نشریات الکترونیک و عدم وجود تعریف صحیح از تبصره مذکور، موجب بروز مشکلاتی در نخوه رسیدگی به تخلفات ناشی از تولیدات خبرگزاری‌ها اعم از خبرگزاری رسمی کشور و خبرگزاری‌های غیر دولتی دارای مجوز قانونی و پایگاه‌های اطلاع رسانی شده است.
اینک با عنایت به رشد روزافزون این رسانه‌ها و لزوم تعیین حقوق و حمایت‌های قانونی و نیز امور کیفری و نحوه دادرسی مراکزی خبری یاد شده این لایحه برای مراحل قانونی تقدیم مجلس شده است.

بر اساس این لایحه، خبرگزاری‌های داخلی و پایگاه‌های اطلاع رسانی اینترنتی داخلی از حیث حقوقی، وظایف، حمایت‌های قانونی و جرائم و مجازات‌ها و مرجع و نحوه دادرسی مشمول احکام مقرر در این قانون و اصلاحات آن می‌باشند.
همچنین مدیر عامل، ‌مسئول پایگاه اطلاع رسانی و نویسندگان و تهیه کنندگان مطالب خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های مزبور حسب مورد دارای همان مسئولیت‌هایی هستند که برای مدیر مسئول و نویسنده مطبوعات منظور شده است و هیئت نظارت بر خبرگزاری ها در مورد خبرگزاری‌ها اختیارات و وظایف هیات نظارت بر مطبوعات را اعمال می نماید.
آیین‌نامه اجرایی این تبصره که مشتمل بر تعریف نشریات الکترونیکی و خبرگزاری‌ها نیز خواهد بود ظرف سه ماه بنا به پیشنهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تصویب هیات وزیران خواهد رسید.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


ویژه برنامه‌های شبکه خبر در ماه رمضان

پنج شنبه 86 شهریور 22 ساعت 2:0 صبح

گروههای مختلف شبکه خبر برنامه های خود را در ماه مبارک رمضان اعلام کردند.
این برنامه ها که در ماه مبارک رمضان از این شبکه پخش می شود شامل این برنامه ها هستند :
سی افطار ، سی مسجد : این برنامه هر شب از اولین شب ماه مبارک ، از یکی از مساجد سطح شهر تهران به طور زنده به پخش مستقیم قرآن ، اذان ، نماز جماعت ، مصاحبه و انعکاس سفره افطار می پردازد.

جلوه های نور : این برنامه در سی قسمت ده دقیقه ای تولید و از تاریخ 21/6/86 مصادف با اول ماه مبارک رمضان از شبکه خبر پخش می شود.

این برنامه مذهبی سعی دارد در هرکدام از مناسبت های ویژه شهادت و ولادت ائمه ( ع ) به این امر بپردازد.

و اما برنامه تولیدی گروه ورزش به نام رمضان ماه ورزش جسم و جان در 13 قسمت ده دقیقه ای در این ماه مبارک پخش خواهد شد.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


پرستو های مهاجر

پنج شنبه 86 شهریور 22 ساعت 1:2 صبح

پرستو های مهاجر سراسر سفید سوار بر آسمان نیلی پرواز می کنند .عاشقانه با بال های تکبیر الله اکبر با دل های بی رنگ خط نخورده,زیباست .اما وصف ناپذیر . به کجا چنین شتابان آیا خدایشان خواسته که این چنین به مانند نور می روند.یا جاذبه ای فراتر از جاذبه زمین آنها را به آسمان ها می کشاند.باز هم زیباست.همه بی نام ونشان به رنگ بی رنگی هوا به سادگی وزیبایی گل نرگس ,شاید...

امید وارم که در این ماه پر برکت وماه رحمانیت خداوند بتوانیم تمامی گناهانمان را از تن مان بشوییم ومورد رحمت ومغفرت خداوند قرار گیریم ودر آغازی خوب با دلی پاک ونیتی خالصانه به سوی ایم ماه برویم ودر پایانی سراسر معنویت با سربلندی به پایان برسانیم.

ماه رمضان ماه عبودیت وبندگی ماه اخلاص وتواضع ماه مهربانی بر تمامی مسلمین مبارک باد...


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


قطار باری در ساغند در آتش سوخت

پنج شنبه 86 شهریور 22 ساعت 1:0 صبح

یک قطار باربری در ساغند اردکان دچار آتش سوزی شد و مسئول و راننده قطار در آتش سوختند.
فرمانده انتظامی اردکان گفت : این قطارکه دیشب با بار خاک آهن از معدن چادر ملو به سمت اردکان در حرکت بود در ایستگاه ساغند از ریل خارج شد و 25 واگن آن آتش گرفت .

سرهنگ طالب پورافزود : در این حادثه مسئول و راننده قطار در آتش سوختند.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


از ساده زیستی انقلابی تا تجمل گرایی...

پنج شنبه 86 شهریور 22 ساعت 12:0 صبح

عباس عبدی در سایت شخصی‌اش نوشته است: حدود سال 1355-1354 در اوج حرکت‌های انقلابی بود که چند تن از دوستان به مناسبتی نزد مرحوم مهندس بازرگان رفته بودند. آن مرحوم هم طبق معمول از هر دری سخنی گفته بود. از جمله کار را به تفاوت دیدگاه‌های داخل خانواده کشانده و بیان داشته بود که ما مدت‌هاست با خانم‌های خانواده کلنجار می‌رویم که برای مهمانی‌ها بیش از دو نوع خورش درست نکنند، اما بانوان خانواده زیر بار نمی‌روند (قریب به این کلمات ولی مضمون همین است) و معمولاً چهار خورش را درست می‌کنند. دوستانی که از آن جلسه آمده بودند، طبعاً از این ویژگی با نگاه منفی یاد می‌کردند، بویژه که اگر توجه کنیم در آن زمان جوانان مبارز و انقلابی با حداقل خوراک و امکانات زندگی می‌کردند.البته آن جوانان دیروز، امروز یا همان اختلاف را درون خانه دارند و یا اصولا در چهار نوع خورشت درست کردن با عیال محترمه اختلافی ندارند.
خوب! گذشت و انقلاب شد با روحیه‌ای مملو از ساده‌زیستی ،و چنان شد که بسیاری از افراد از فرط خجالت رویشان نمی‌شد اتومبیل‌های شیک خود را به خیابان بیاورند و لوازم تزئینی بسته بندی و به پستو های خانه منتقل شد، زیرا که از چشم غره‌های مردم در امان نبودند. ابتدا مردم را گروه‌گروه به کاخ‌های سعدآباد و نیاوران می‌بردند تا بدانند خاندان شاه در چه کاخ‌هایی زندگی می‌کردند و چه تجملاتی داشته‌اند کاخهائی که امروز در برابر تجمل خانه های عده ای محلی از اعراب ندارند . در برخی از دانشگاه‌ها غذاخوری استادان برچیده و تبعیض و تجمل از میان رفت تا آنان هم در غذاخوری دانشجویان غذا صرف کنند! برخی با رغبت و اختیار ساده‌زیست بودند یا شدند، برخی هم از روی ریا و دورویی با جماعت هم‌رنگ شدند و در نهایت ارضای تجملات یا سرکوب شد یا به پشت پرده رفت.
خوب همین جا خاطره‌ای را بگویم تا قضیه روشن‌تر شود. یکی از افرادی که در دولت قبل در سطح وزیر و معاون رییس جمهور بود در همان سال‌ها ازدواج کرد. با اینکه دختر و پسر از خانواده مرفهی بودند، اما عروسی را در منزل یکی از دوستان برگزار کردند (البته آن موقع رسم بود که عروسی‌ها در مسجد برگزار می‏شد) شب قبل از عروسی یکی از دوستان دیگر که بعداً هم وزیر شد، با دوست دیگری تماس می‌گیرد که شنیده‌ام فلانی می‌خواهد در عروسی خود چلوکباب (البته از نوع کوبیده و نه برگ!!) بدهد، آیا راست است؟ وی هم اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و قرار می‌شود موضوع را پیگیری کند. به داماد زنگ می‌زند که شنیده‌ام می‌خواهی چلوکباب بدهی، آبروریزی می‌شود، بهتر است خورشت بدهی. فردا شب که عروسی بود، همه منتظر شام بودیم که یک کاسه لوبیا و یک قاشق سهم هر کس برای شام بود!! داماد بیچاره از ترس این که آبروریزی نشود لوبیا را ترجیح داده بود! البته اخیراً که پسر آن خانم و آقا عروسی داشت به رسم یادبود عروسی پدر و مادرش یک مقدار لوبیا هم در کنار ده‌ها قلم غذای دیگر به میهمانان خود که در بهترین باغ الهیه بود تقدیم کرد تا جبران بخشی از مافات شود!!
خوب به خاطر دارم که اوایل انقلاب با هیأتی دیپلماتیک به سوریه رفته بودیم. آنجا در مجلس شامی شرکت کردیم. در این مجالس معمولاً چندین بار و انواع مختلف غذا می‌آورند و میهمانان باید از هر کدام اندکی بردارند تا پایان غذا، وعده آنان کامل شود، اما هیأت ایرانی که با این امور بیگانه بود هر کدام در اولین بار که پیش‌خدمت‌ها آمدند به اندازه خوراکشان برداشتند و آنان تعجب کرده بودند که چرا اینها این قدر پرخور هستند، غافل از اینکه فرصت خوردن غذاهای بعدی را از دست دادند. همان موقع عکس این قضیه هم رخ داده و یک بار که هیأت سوری به ایران آمده بود در ضیافت شامی شرکت می‌کنند و در اولین تعارف غذای کمی برمی‌دارند با این امید که غذاهای بعدی هم هست، غافل از آنکه همان یک نوع غذا سرو می شد و آنان گرسنه ماندند!!
اینها را گفتم تا با فضای آن زمان آشنا شوید.این روحیه حدوداً تا سال‌های 1362 و 1363 وجود داشت و پس از آن راه افول را پیش گرفت، تا اینکه پس از جنگ و روی کار آمدن آقای هاشمی، شعار مانور تجمل داده شد. تمام تمایلات سرکوب شده چون غده‌های چرکین سر باز کرد و جامعه این بار از این طرف بام فرو افتاد. آن روزها سخنان آتشین آقای رییس جمهور در محاسن بهره مندی از نعمات خدا و تجمل، بویژه در نمازهای جمعه کمتر از سخنان آتشین امروزی در منقبت ساده زیستی نبود، چنان القا شد که همه تصور کردند، عجب فرصتی را از دست دادیم و نعمت‌های زندگی در دو قدمی ما بود و از آن استفاده نمی‌کردیم، در حالی که خواست خداوند بوده که ما از این نعمت‌ها متنعم شویم. فضای حماسی سازندگی و کامجویی از دنیا به وفور بود، مخالفان آن سیاست‌ها، متهم به این شدند که می‌خواهند مردم در فقر و نکبت (این کلمه را توجه کنید زیاد تکرار می‌شد) زندگی کنند. ایران و همه نقاطش به گونه دیگری دیده شد. وقتی که به بلندی‌های موجود در چهارمحال بختیاری رفتند، یاد سلسله جبال آلپ و اسکی زمستانی دوستان و نزدیکان محترم در سوییس و در دل این سلسله جبال افتادند و معلوم شد که سلسله جبال ایران هم چیزی کمتر از آنجا ندارد، برف آنهم که بیشتر است، پس چه بهتر که اینجا سوییس شود و مقداری صرفه‌جویی ارزی در سفرهای سیاحتی به سوییس نصیب دولت و کشور شود!البته مدتی بعد روستای این منطقه در رانش زمین به زیر خاک رفت اما اثری از پیست اسکی نشد.
این فرایند به مرور موجب شکل‌گیری فضایی شد که حداقل در اخلاق انقلابی مذموم بود. خبرها می‌آمد که میهمانی‌های زنانه بانوان محترمه مقامات، محل ارایه آخرین مد لباس پاریس و جواهرات ایتالیائی و جراحی‌های زیبایی و ساکشن شکم و پلاستیک و... شده و به سرعت خانه‌های اعیانی مصادره‌ای و یا زمین‌های موات و بایر واگذاری به ثمن بخس با وام‌های ارزان قیمت تقدیم آقایان شد و خانه‌های آقایان بزرگ و بزرگ‌تر شد و از جنوب و وسط شهر به دامنه کوه‌های شمیرانات نزدیک و نزدیک‌تر شد و طبقه‌ای جدید شکل گرفت که تا پوست و گوشت و استخوانش در منابع مالی رانتی فرو رفته بود. ‌البته اگر فیش حقوقی آنان را ملاحظه می‌کردید بر حسب آن درآمدها تا قرن‌ها نمی‌توانستند این راهی را که طی چند روز پیمودند، بپیمایند.
این وضعیت چند اشکال داشت. اشکال اول آن این بود که عموم این سرمایه‌ها ناشی از رانت حکومتی و فساد اداری بود، فسادی که صریحاً به عنوان صلاح معرفی می‏شد. اشکال دوم این بود که در علن کماکان شعارهای دفاع از محرومین و فقرا و... ساده‌زیستی داده می‏شد، اما به قول مرحوم حافظ چون به خانه می‌رفتند آن کار دیگر می‌کردند، و بالاخره اشکال سوم هم این بود که می‌خواستند نان این وضع و نان انقلاب و شعارهای آن را همزمان بخورند و در عین حال از خوردن چوب آنها در امان باشند و این شدنی نبود.
مجموعه این حوادث موجب شد که دستی روی دست بلند شود، و با همان ابزار به مقابله کسانی برخیزد که سهم چندانی از این خوان یغما را برای دیگران منظور نمی‌داشتند. خوب اگر قرار است که منتقدین را با ضرورت استفاده از نعمات خدادادی خفه کرد چرا نمی‌توان با انگ تجمل‌گرایی چنین نمود؟ در هر حال مردم این وسط شدند مرغ عروسی و عزا که هم در مراسم تجمل‌گرایی و هم در مراسم ساده‌زیستی سرشان بریده شد. دعوت مردم با مانور تجمل همان قدر فریبکارانه بود که نشان دادن کفش‌های کهنه فریبکارانه است. و در هر دو مورد سر جامعه بی‌کلاه مانده است.
فارغ از این کلاه مانور تجمل و ساده‌زیستی که دو بار بر سر ملت گذاشته شده است و البته جامعه قابلیت این کلاه‌گزاری را هم داشته است، باید گفت که در واقعیت امر ، ساده‌زیستی امری کاملاً نسبی است و بستگی به شرایط اقتصادی و اجتماعی دارد. البته وقتی که صاحبان قدرت برای قدرت خود مبنایی مردمی قایل نباشند، به ناچار باید به تجملات و زرق و برق روی آورند که قدرت اندک خود را با آن جلا دهند، اما فراموش نکنیم، که در این معنا، تجملات، فقط ماشین و خانه لوکس و گران‌قیمت و غذاهای متنوع نیست، اینها نمونه‌های ساده ای از تجملات در خدمت قدرت هستند، و چه بسا افراد زیرک از این نوع تجملاتی که به چشم افراد کوته‌بین مهم می‌آید، پرهیز می‌کنند، اما قدرت را با تمام توان به زرق و برق تجملات دیگر می‌آرایند تا برق آن چشم دیگران را خیره کند. قدرت انواع تجملات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و نظامی دارد. که قدرت‌های ضعیف می کوشند، با پوشیدن این تجملات، خود را خیره‌کننده به نمایش گذارند.
فضای گفتاری و کلمات و مفاهیم در جامعه ایران امروز چنان شناور و سیال است که کمتر اصطلاحی را می‌توان واجد معنای دقیق بین‌الاذهانی دانست، تا درباره آن به نحو موثر و مطلوبی بحث و گفتگو کرد، ساده‌زیستی نیز مصداق دیگری در تأیید این ادعاست و قبل از تحدید معنایی آن سخن گفتن درباره چرایی و علل بروز آن امری زاید و ناشدنی می‌نماید. و امید آن داریم که هر چه زودتر از فضای سیال کنونی خارج شویم.
....
ابتدا بهتر دانستم که خاطره بدون نام باشد اما برخی دوستان اصرار کردند که با نام جذاب تر است لذا اضافه می کنم که عروسی آقای سید محمد هاشمی و خانم ابتکار بود.که اخیرا هم عروسی پسر بزرگشان آقا عیسی بود آن آقایی که تماس اول را می گیرد آقای بیطرف بود و با آقای میردامادی مساله را مطرح می کند و ایشان هم از آقای محمد هاشمی صحت قضیه را جویا می شوند.
البته دو سال بعد آقای هاشمی جبران کرد و تعدادی از دوستان را دعوت خصوصی کرد و با جوجه کباب و چلوکباب (هم برگ و هم کوبیده!)جبران گذشته کرد که برخی از افراد برای اولین بار بود که جوجه کباب می خوردند.البته نه این که فکر کنید فقیر بودند ،نه،بلکه انقلابی بودند.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


«توطئه سکوت» علیه طالقانی

چهارشنبه 86 شهریور 21 ساعت 11:0 عصر
«محمد بسته‌نگار» داماد مرحوم آیت‌الله طالقانی، با انتقاد از بی‌توجهی دستگاه‌های حکومتی به آثار و اندیشه‌های ایشان و با اشاره به نصب پوسترهای بزرگ از وی در معابر و میادین شهری توسط شهرداری تهران، اظهار داشت: «ای کاش به جای چاپ تصاویر آیت‌الله طالقانی، نسبت به پخش و معرفی اندیشه‌های ایشان در میان مردم و به خصوص نسل جوان اهتمام می‌شد». 
وی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی آفتاب به مناسبت فرا رسیدن سالگرد درگذشت آیت‌الله طالقانی، گفت: «تفکر مرحوم طالقانی با تفکر برخی اشخاص که امروز دست‌اندرکار امور هستند هیچ همخوانی ندارد و ما شاهد آن هستیم که اندیشه‌های ایشان همواره مهجور مانده‌است». 
بسته‌نگار در توصیف اندیشه‌های طالقانی گفت: «مرحوم آیت‌الله طالقانی معتقد بود که انقلاب اسلامی با دستان مردم به پیروزی رسیده است و این مردم هستند که باید از طریق شوراها، اداره امور خود را به دست بگیرند». 

داماد آیت‌الله طالقانی با اشاره به تأکیدات مکرر مرحوم طالقانی بر امر شوراها و اداره امور کشور توسط مردم، خاطرنشان کرد: «با این حال، بسیاری از مسئولین پس از پیروزی انقلاب با تفکرات طالقانی مخالفت می‌کردند».
 
وی با بیان اینکه «آنچه نقش مهمی در شکل‌گیری انقلاب اسلامی داشت، اندیشه‌های طالقانی، ‌بازرگان، شریعتی و تا حدودی مطهری بود»، اظهار داشت: «رهبر فقید انقلاب نیز رهبری سیاسی انقلاب را برعهده داشتند تا در نهایت به 22 بهمن 57 رسیدیم».
 
این فعال سیاسی ملی – مذهبی ادامه داد: «اگر به عنوان مثال به عکس‌ها و پوسترهایی که در اوایل انقلاب توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منتشر می‌شد، دقت کنید می‌بینید که در تمام آنها تصاویر سه شخصیت یعنی امام خمینی، آیت‌الله طالقانی و دکتر شریعتی وجود داشت». 

بسته‌نگار به نظرسنجی که در میان جوانان حزب جمهوری اسلامی صورت گرفت اشاره کرد و افزود: «تا آنجایی که به خاطر دارم در آن نظرسنجی بیش از 80 درصد اعضای جوان آن حزب، ‌عضویت خود در حزب جمهوری اسلامی را به علت تأثیر اندیشه‌های طالقانی و شریعتی بر خود بیان کرده‌اند».
 
داماد مرحوم آیت‌الله طالقانی تصریح کرد: «با تمام این اوصاف پس از انقلاب و با قدرت گرفتن تدریجی بخشی از روحانیت سنتی که نقش چندانی هم در مبارزات پیش از انقلاب نداشتند، برخورد با افکار و اندیشه‌های بزرگانی همچون شریعتی و بازرگان با انگ‌هایی مانند لیبرال بودن یا بی‌دینی آغاز شد و آیت‌الله طالقانی نیز با «توطئه سکوت» مواجه شد». 
وی تأکید کرد: «از سال 63 و به رغم تمام محدودیت‌های موجود،‌ جمعی از نزدیکان و یاران آیت‌الله طالقانی با محوریت اشخاصی مانند مهندس سحابی، حسن یوسفی اشکوری، محمد مهدی گرگانی و برخی دیگر اقدام به راه‌اندازی جلساتی با موضوع بررسی اندیشه‌های آیت‌الله طالقانی نمودند که این جلسات از سال 73 با مساعدت حسینیه ارشاد در سالگرد ایشان در آن مکان برگزار می‌شود». 
داماد مرحوم آیت‌الله طالقانی در خاتمه با انتقاد از بی‌توجهی طولانی مدت دستگاه‌های حکومتی به اندیشه‌های ایشان و نیز سوءاستفاده‌های احتمالی که از نام آیت‌الله طالقانی صورت می‌گیرد، اظهار داشت: «کاش شهرداری تهران به جای نصب تصاویر بزرگ آیت‌الله طالقانی در سطح شهر نسبت به معرفی و ترویج افکار و اندیشه‌های ایشان اقدام می‌کرد».

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


بازداشت هادی قابل

چهارشنبه 86 شهریور 21 ساعت 10:0 عصر

حجت‌الاسلام‌والمسلمین هادی قابل، دبیر شورای مرکزی جبهه‌ی مشارکت صبح روز چهارشنبه، بازداشت و به دادسرای ویژه‌ی روحانیت قم تحویل شد.
یک مقام مسوول در دادگاه ویژه‌ روحانیت تهران با بیان این خبر به ایسنا گفت: دادسرای ویژه‌ی روحانیت قم از ما خواسته بود، ایشان را به دادسرا بفرستیم که صبح امروز به همراه وسایل، اسناد و مدارک، وی را به دادسرای ویژه‌ی روحانیت قم منتقل کردیم.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


معصومه ابتکار در قطب شمال

چهارشنبه 86 شهریور 21 ساعت 10:0 عصر

«معصومه ابتکار»، رییس پیشین سازمان محیط زیست و قهرمان زمین در سال 2006 به دعوت اسقف اعظم کلیسای ارتدکس برای شرکت در سمپوزیوم «قطب؛ آینه زندگی» عازم منطقه گرینلند و قطب شمال شد.
این سمپوزیوم که از ششم تا سیزدهم سپتامبر برگزار می‌شود با هدف بررسی ابعاد گرم شدن زمین و تهدیدات زیست محیطی از دیدگاه علمی و دینی توسط سازمان دین، علم و محیط زیست و زیر نظر اسقف اعظم کلیسای ارتدکس و کمیسیون اروپا برگزار می‌شود.
دکتر معصومه ابتکار در این اجلاس بعنوان سخنران و یکی از اداره‌کنندگان جلسات اصلی حضور یافته و در خصوص اخلاقیت محیط زیست سخنرانی خواهد کرد.  


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


روزی که امیرکبیر گریست

چهارشنبه 86 شهریور 21 ساعت 9:17 عصر
در سال 1264 قمری، نخستین برنامه دولت ایران برای واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانی ایرانی را آبله‌کوبی می‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبی به امیر کبیر خبردادند که مردم از روی ناآگاهی نمی‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان می‌شود.

هنگامی که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیماری آبله جان باخته‌اند، امیر بی‌درنگ فرمان داد هر کسی که حاضر نشود آبله بکوبد، باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور می‌کرد که با این فرمان همه مردم آبله می‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانی مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شماری که پول کافی داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبی سرباز زدند. شماری دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان می‌شدند یا از شهر بیرون می‌رفتند.

روز بیست و هشتم ماه ربیع‌الاول به امیر اطلاع دادند که در همه شهر تهران و روستاهای پیرامون آن، تنها 330 نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره‌دوزی را که فرزندش از بیماری آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که برای نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم، جن زده می‌شود. امیر فریاد کشید: وای از جهل و نادانی، حال، گذشته از این‌که فرزندت را از دست داده‌ای باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمی‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز. چند دقیقه دیگر، بقالی را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روی صندلی نشست و با حالی زار شروع به گریستن کرد.

در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانی امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالی از بیماری آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتی گفت: عجب، من تصور می‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین های‌های می‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، برای دو بچه شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست. امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانی که ما سرپرستی این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم. میرزا آقاخان آهسته گفت: ولی اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند. امیر با صدای رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانی مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع می‌کنند. تمام ایرانی‌ها اولاد حقیقی من هستند و من از این می‌گریم که چرا این مردم باید اینقدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند.

نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


سپاه، پاسدار عزت انقلاب است

چهارشنبه 86 شهریور 21 ساعت 9:0 عصر

رهبر انقلاب اسلامی روز یکشنبه در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران، پیروزی انقلاب اسلامی را عامل اصلی عزت ملی و هویت یافتن ملت ایران، و امام عظیم‌الشأن را مظهر و سرآمد این عزت دانستند و تصریح کردند: سپاه پاسداران یکی از نشانه‌های این عزت ملی و در واقع، پاسدار عزت انقلاب اسلامی است و لازمه حفظ این جایگاه، حرکت، تحول و پیشرفت با حفظ اصول اساسی و تعمیق معارف دینی است. آیت‌الله خامنه‌ای از سپاه پاسداران به عنوان یکی از نعمت های الهی برای کشور و ملت ایران یاد کردند و افزودند: این نعمت که برکات فراوانی در مقاطع مختلف 28 سال گذشته به ویژه دوران دفاع مقدس داشته، با حفظ جوهره خود که همانا عنصر نظامی‌گری برای خدا و آمادگی برای فداکاری در راه هدف است، توانسته خدمات فراوانی به کشور ارائه کند. فرمانده کل قوا با برشمردن برخی خدمات بارز و مهم سپاه خاطرنشان کردند: تحرک عظیم و فوق‌العاده در دوران دفاع مقدس، نوآوری و ابتکار در زمینه تأمین نیازها، حفظ جوشش و روحیه انقلابی در جامعه، و تربیت عناصر کارآمد در سرلوحه خدمات سپاه قرار دارد.

ایشان با اشاره به دوران سراسر محنت و رنج ملت ایران و تسلط ذلت بار بیگانگان بر کشور در زمان طواغیت قاجار و پهلوی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران را عامل رهایی از حضیض ذلت و رسیدن به عزت حقیقی دانستند و تأکید کردند: امام خمینی (ره) مظهر واقعی این عزت ملی بودند و در زمانی که قدرت های پرمدعای دنیا، در مقابل تهدیدهای امریکا و شوروی سابق به هراس می‌افتادند، آن امام عظیم الشأن می فرمودند: «امریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند».

آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه عزتمندی امام خمینی (ره) و صلابت ایشان به علت ایمان عمیق و حسن ظن به خدا بود، افزودند: اگر ملت و کشوری خواهان عزت حقیقی است، باید همواره به خداوند متعال و آینده، امیدوار و خوشبین باشد.

رهبر انقلاب اسلامی عزتمندی امروز ملت ایران را بی‌نظیر خواندند و تصریح کردند: ملت ایران با وجود آنکه بمب اتم ندارد و قصد دستیابی به این سلاح مرگبار را نیز ندارد، به گواهی دنیا ملتی عزتمند است زیرا عزت این ملت به عزم، اراده، ایمان، عمل صالح، و هدف روشن اوست.

فرمانده کل قوا، سپاه پاسداران را پاسدار انقلاب اسلامی و عزت ملی ناشی از آن دانستند و خاطرنشان کردند: پاسداران نیز به واسطه انقلاب اسلامی و ایمان منبعث از آن عزیز هستند و باید گفت انقلاب اسلامی نیز پاسدار سپاه است.

ایشان سپاهیان را به حفظ و تقویت ایمان و مراقبت از خود در مقابل دنیاطلبی، غرور و خودبرتربینی، و غفلت از خدا و معاد توصیه کردند و افزودند: اگر دل انسان بر اثر میل‌ها و شوق‌ها و یا ترس‌ها و رعب ها از جا کَنده شود، جسم انسان دیگر کاره‌ای نیست؛ بنابراین باید مراقب خود بود و این یکی از مهم ترین وظایف مجموعه سپاه است.

رهبر انقلاب اسلامی لزوم درس گرفتن از گذشته و در عین حال متوقف نشدن در گذشته را یادآور شدند و تأکید کردند: باید با بررسی وضع کنونی و برنامه‌ریزی برای آینده، پویایی، پیشرفت و تحول در برنامه سپاه قرار گیرد و در کنار این تحول نیز باید ثبات در آرمان‌ها و خطوط اساسی حفظ شود.

آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به نوآوری‌ها و رویش‌های بسیار فراوان سپاه در سال‌های گذشته، بر لزوم ادامه حرکت پرشتاب در این مسیر و قانع نشدن به وضع موجود تأکید کردند و افزودند: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باید همواره مردمی بودن خود را حفظ کند و به بسیج به عنوان بدنه ارزشمند خود، بیش از پیش اهمیت دهد.

فرمانده کل قوا همچنین از زحمات و تلاش های سردار سرلشکر صفوی قدردانی، و از سردار سرلشکر جعفری فرمانده جدید سپاه به عنوان یکی از نیروهای ارزشمند این مجموعه که منشأ خدمات فراوانی بوده است، یاد کردند.

در آغاز این دیدار حجت‌الاسلام والمسلمین سعیدی نماینده ولی فقیه در سپاه از فعالیت های این حوزه به ویژه تهیه منشور پاسداری به عنوان الگوی عملیاتی تزکیه و تهذیب نیروهای سپاه و خانواده های آنان، گزارشی ارائه کرد.
سردار سرلشگر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در سخنانی، پیشرفت روزافزون و تحول را دو برنامه اصلی سپاه خواند و تأکید کرد: این پیشرفت و تحول در چارچوب حفظ و تقویت ریشه های عمیق معنوی، ارتقای توان دفاعی و انضباط انقلابی، و انعطاف سازمانی برای مأموریت های مختلف انجام خواهد گرفت.
وی با تأکید بر هوشیاری و آمادگی کامل نیروهای سپاه پاسداران، تصریح کرد: سپاه با اِشراف کامل، همه تحرکات منطقه ای و فرامنطقه ای را تحت نظر دارد و با قدرت و توان بالا، مانع از هرگونه طمع ورزی خواهد شد.


نوشته شده توسط : علی

نظرات ديگران [ نظر]


<   <<   146   147   148   149   150   >>   >