دبیرکل شوراى همکارى خلیج فارس اگرچه روابط کشورهاى عضو این شورا با جمهورى اسلامى ایران را خوب توصیف کرد، اما بار دیگر اظهارات نسنجیده و گستاخانه خود را درباره کشورمان تکرار و تهران را به اشغالگرى و دخالت در امور داخلى کشورهاى منطقه متهم کرد.
عبدالرحمن العطیه روز پنجشنبه در ریاض در سخنانى به مناسبت سال نو میلادی، گفت : روابط شوراى همکارى با ایران خوب است، اما به شفافیت بیشتر در گفتگو درباره مسائل محورى تاثیرگذار در تحکیم روابط حسن همجوارى و تامین کامل صلح و امنیت وثبت در منطقه نیاز دارد.وى با تکرار ادعاهاى بى پایه و اساس خود علیه کشورمان مبنى بر اشغال جزایرسه گانه و دخالت در امور داخلى و تکرار واژه جعلى جزایر سه گانه اماراتی، ادعا کرد: واقعیت روابط اعراب و ایران ناشى از سوء فهمى که برخى در روزهاى اخیر در ایران مطرح کرده بودند نیست، بلکه در حقایقى نمایان است که بحث و جدل درباره آن امکان ندارد مانند اشغالگرى و دخالت در امور داخلى و در مقدمه آنها اشغال غیر قانونى جزایر سه گانه امارات!
دبیرکل شوراى همکارى در ادامه اظهارات نسنجیده خود علیه ایران، گستاخانه گفت : پاسخگویى ایران براى حل این مشکل طولانى از راه گفتگوى مسالمت آمیز، اثبات اراده سیاسى واقعى براى حمایت از روابط حسن همجوارى و همزیستى مسالمت آمیز است .العطیه درباره انجام گفتگوى عربى و ایرانى بر ضرورت اینکه این گفتگو بر دستورکار مثبت و هماهنگ مبتنى باشد تاکید کرد تا به زعم وى مناقشات درباره آن به نتایج ملموس و توافق نامه هاى قابل اجرا منجر شود و سهمى در اعتماد سازى و تقویت همکارى اقتصادی، تجارى و سرمایه گذارى و فرهنگى داشته باشد.اظهارات گستاخانه دبیرکل شوراى همکارى درباره ایران در حالى مطرح شد که محمود احمدى نژاد رئیس جمهورى اسلامى ایران در آخرین ماه سال گذشته میلادى در نشست سران شوراى همکارى خلیج فارس در دوحه قطر شرکت کرد و طى آن 12 پیشنهاد براى همکارى میان ایران و شوراى همکارى خلیج فارس در زمینه هاى مختلف اقتصادی، تجارى و امنیتى را ارائه کرد و بر تمایل کشورمان به داشتن روابط حسنه با کشورهاى عربى منطقه تاکید کرد.جمهورى اسلامى ایران بارها در واکنش به ادعاهاى امارات و حامیان این شیخ نشین در شوراى همکارى درباره جزایر سه گانه ایران، تاکید کرده است این جزایر جزء لاینفک خاک ایران است و ادعاها درباره آن هیچ وجاهت قانونى وحقوقى ندارد
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
با گذشت بیش از یک هفته از ترور «بینظیر بوتو»، سیاستمدار فقید پاکستان، بحران ناشی از این رخداد قابل پیشبینی، همچنان ادامه دارد.
نخستین روایت این ترور، به صورتی شتابزده از سوی دولت پاکستان اعلام شد. بنا بر این روایت، بینظیر بوتو به دست گروه طالبان در انفجاری انتحاری به قتل رسیده و علت مرگ، برخورد سر وی با سقف خودرو بر اثر موج انفجار بود.
بلافاصله پس از اعلام دولت پاکستان، اطلاعیهای منتسب به طالبان منتشر شد که مسئولیت این ترور را بر عهده میگرفت و پزشکان بیمارستان راولپندی که گواهی مرگ بوتو را صادر کرده بودند، نیز روایت دولت مشرف را تأیید کردند، اما با گذشت یک روز از حادثه، رویدادهایی رخ داد که ناشیانه طراحی شدن ترور بوتو را آشکار ساخت.
نخستین رخداد قابل پیشبینی، تکذیب اطلاعیه صادره از سوی گروه طالبان بود. این گروه علاوه بر آنکه نقش خود را در این حادثه منتفی دانست، ترور زنان را خارج از رویه خود برشمرده و بار دیگر مسئولیت حادثه را متوجه دولت پاکستان کرد، اما ماجرا به اینجا پایان نیافت. خانواده بوتو و شاهدان عینی از تیراندازی به نخستوزیر اسبق پاکستان پیش از انفجار بمب خبر دادند و این واقعیت، تردیدهای بیشتری درباره اصرار دولت پاکستان مبنی بر مرگ بوتو بر اثر انفجار پدید آورد، وزیر کشور پاکستان با نبش قبر برای تحقیق بیشتر مخالفت کرد و منابع نزدیک به بیمارستان راولپندی نیز از وجود فشارهای دولتی برای صدور گواهی مرگ خبر دادند.
با این حال، تاکنون سه نوع تحلیل درباره ریشهیابی ترور بوتو مطرح شده است؛ تحلیل نخست که دولت پاکستان و شخص مشرف را در پشت این عملیات قرار میدهد، تحلیل دوم که «القاعده» و «طالبان» را عامل مرگ بوتو میداند و تحلیل سوم که بیشتر توسط رسانههای رسمی ایران بیان میشود، آمریکا را عامل اصلی ترور و بحرانسازی در پاکستان میداند. برای ارزیابی اعتبار هر یک از تحلیلها، توجه به واقعیات زیر ضروری است:
1) همه احزاب و جناحهای مطرح در پاکستان به ویژه حزب مردم و خانواده بوتو، حزب مسلم لیگ و نواز شریف در کنار طیف ارتش و مشرف، روابط نزدیکی با آمریکا دارند و چالش کهنه امنیتی پاکستان و هند بر سر کشمیر موجب شده است تا نزدیکی به آمریکا برای به دست آوردن پشتوانه سیاسی و نظامی در برابر هند به یکی از مؤلفههای استراتژی امنیت ملی پاکستان تبدیل شده و مورد توافق همه جناحهای اصلی این کشور باشد.
اما اینکه دست زدن به ترور که به نابودی یکی از چهرههای نزدیک به ایالات متحده در پاکستان انجامیده و چهرهای از دوستان آمریکا را نیز متهم کند، چه سودی برای واشنگتن خواهد داشت، پرسشی است که تحلیلگران رسمی در ایران، تاکنون به آن پاسخ ندادهاند.
2) قتل بینظیر بوتو، ترور چندلایه به شمار میرود. اینگونه ترورها به عملیاتهایی گفته میشود که انگیزه و عامل ظاهری ترور با عامل حقیقی آن متفاوت است و لایه اول، هرچند مورد توجه افکار عمومی قرار میگیرد، راهی انحرافی است که برای دور کردن افکار عمومی از واقعیت طراحی میشود. ترورهای چندلایه معمولا توسط سرویسهای اطلاعاتی مورد استفاده قرار میگیرند و گروههای تروریستی به دلیل نیاز به استفاده از شهرت، اعتبار و اقتدار ناشی از انجام عملیات، رسما مسئولیت ترور را میپذیرند.
نمونه مشهور ترورهای چندلایه، قتل «جان اف کندی»، رئیسجمهور اسبق آمریکا در دهه 60 است، که روایت رسمی در رابطه با این ترور، نقش یک بیمار روانی به نام «اسوالد» در حادثه بود که تحقیقات بعدی نشان داد حضور این فرد برای جلب توجه افکار عمومی و خارج کردن عاملان واقعی ترور از دید جامعه بود.
طراحی عملیات ترور بوتو هم به گونهای انجام شده که در ظاهر، انفجار انتحاری ـ که بیشتر به وسیله «القاعده» طراحی میشود ـ به نظر برسد، اما در حقیقت عامل اصلی ترور با خونسردی و به صورتی حرفهای در ازدحام جمعیت بوتو را هدف قرار دهد.
3) عملکرد شتابزده دولت پاکستان پس از ترور در اعلام طالبان به عنوان عامل ترور، پخش اطلاعیه پذیرفتن مسئولیت قتل بوتو به وسیله دولت، جلوگیری از تحقیقات مستقل و نبش قبر برای کشف علت مرگ و تحت فشار قرار دادن پزشکان برای صدور گواهی متناسب با مواضع دولتی، نشان از حقایقی دارد که دولت پاکستان برای پنهان کردن آن، اقدام به این نوع عملکرد میکند.
اما برای بررسی سه متهم این حادثه؛ یعنی آمریکا، طالبان و دولت پاکستان، نخست باید به شکل و محل قتل توجه کرد. در صورتی که «سیا» یا دیگر عوامل اطلاعاتی آمریکا سعی در از میان برداشتن بوتو داشتند، این اقدام میتوانست به سادگی در محل زندگی و یا سادهتر در خارج از پاکستان صورت گیرد.
در رابطه با «طالبان» یا «القاعده» نیز توجه به این نکته ضروری است که استفاده از گلوله تاکنون در عملیاتهای این گروه دیده نشده و ترور آیتالله حکیم که بزرگترین عملیات «القاعده» به شمار میآمد، نوع طراحی دقیق و استفاده از مواد انفجاری آن، نشان داد که گروههای سلفی، تمایلی به استفاده از ترور با گلوله ندارند.
از سوی دیگر، «طالبان» نیز عملا ساختاری عقیدتی و عمومی دارد و توانایی سازماندهی، طراحی و انجام عملیات چنین پیچیده و دقیق را آن هم خارج از افغانستان ندارد.
در کنار مطالب بالا، توجه به بهرهبرندگان از این حادثه نیز میتواند نقش مؤثری در رمزگشایی آن داشته باشد. گروه «طالبان» و «القاعده» که نزدیکی بیشتری با حزب مسلم لیگ به رهبری «نواز شریف» دارند، با توجه به فعالیت وی از شرکت در انتخابات به دنبال هموار کردن مسیر نواز شریف برای بازگشت به قدرت بودند که این مسیر نیز جز با پیروزی خانم بوتو در انتخابات و تضعیف مشرف تحقق نمییافت، به ویژه که نواز شریف در سال 1996 در رقابت پارلمانی با بینظیر بوتو، وی را به سختی شکست داده بوده و تکرار این پیروزی با توجه به بافت مذهبی، اجتماعی پاکستان دور از ذهن به نظر نمیرسید؛ چه آنکه آمریکا و غرب نیز حاضر به حمایت مستقیم از نواز شریف در برابر مشرف نبودند و بینظیر بوتو برای نواز شریف عملا نقش سپری قدرتمند در برابر ارتش پاکستان بازی میکرد.
از سوی دیگر، برگزاری انتخابات و پیروزی قابل پیشبینی خانم بوتو، راه را برای سقوط مشرف هموار میکرد؛ بنابراین، از میان برداشتن وی، تهدید بالفعلی را از کنار مشرف حذف میکرد، چه آنکه بینظیر بوتو پیش از ترور، در نامه الکترونیکی به نماینده خود در آمریکا، مسئولیت قتل احتمالی خود را متوجه مشرف دانسته بود.
اما پرسش اصلی که انجام ترور بوتو به وسیله مشرف را با ابهام روبهرو میسازد، شیوه قتل و استفاده از انفجار انتحاری است که معمولا توسط گروههای عقیدتی و نه سازمانهای اطلاعاتی استفاده میشود.
به نظر میرسد ISI (سازمان اطلاعات پاکستان) که نفوذ گستردهای در طالبان دارد، برای ایجاد این ابهام از شگردی متداول استفاده کرده باشد. قطع ارتباط بدنه گروههای تروریستی با رأس آن توسط سرویسهای اطلاعاتی و قرار دادن عوامل نفوذی در لایههای میانی این گروهها، این امکان را فراهم میآورد که علاوه بر آگاهی از جزییات فعالیت گروههای نامبرده، در صورت نیاز از عوامل عملیاتی این گروهها برای انجام اقدامات تروریستی استفاده شود. در این روش، عوامل گروه تروریستی با انگیزه انجام عملیات برای اهداف عقیدتی گروه خود، اقدام میکنند، اما درواقع به عامل سرویس اطلاعاتی چیره شده بر این گروه تبدیل میشوند.
به نظر میرسد این ترفند، این بار از سوی ISI برای ایجاد انفجاری در عملیات ترور بوتو استفاده شده باشد که عاملان ترور را گروههای سلفی نشان دهد!
اما پرسش مهمتر اینکه چگونه ممکن است با نفوذ گسترده سازمان اطلاعات پاکستان در گروه طالبان، این گروه بتواند بدون آگاهی این سازمان، توطئه ترور بوتو را طراحی و اجرا کند و حتی اگر بپذیریم ISI خود در پس این عملیات قرار نداشته، آیا نمیتوانست به سادگی آن را کشف و خنثی کند؟
بنابراین، به نظر میرسد مشرف و بخشی از بدنه دولت و سازمان اطلاعات پاکستان، عملیات ترور بوتو را طراحی و کارگردانی کرده باشند که به علت دشواری و محدودیتهای آنان، این نمایش، ناشیانه به روی صحنه رفته است.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]

از روانشناس برجسته ای شنیدم که هیچ چیز برای نشاط روحی انسان به قدراین دو چیز مؤثّر نیست:یکی خنده و دیگری تنوّع.
تا چندی پیش که تسلیت او را برای درگذشت دو بزرگ ندیده بودم هم نمی دانستم که مدیر مسئول آن کیست ولی از شیوه اداره آن بسهولت می توانستم بفهمم که کسی است پایبند به اسلام و دلبسته ایران و در عین حال نقّاد اصلاحگرانه معایبی که در هر نظام و حکومتی می تواند رخ نمایاند.....بگذریم.
نگاهی به سایت کردم در هاله ای از اخبار سیاسی و پر تنش از کشور و سراسر دنیا پوشانده شده بود (البته تنوع خبری فراوانی هم در آن به چشم میخورد) بالبداهه به ذهنم رسید که بجای مقاله ای انتقادی یا سیاسی و یا حتّی خبری برای ایجاد تنوّع و نشاط ذهنی و روحی و بعنوان زنگ تفرّجی (دلم نیامد بنویسم تفریح !) غزلی از سروده های شاعر خوش قریحه و کم نام و نشان ایرانی (حداقل در بین عوام) یعنی مرحوم سید علی مشتاق برای سایت ملایم فردا بفرستم.
مشتاق از سادات حسینی اصفهان بوده است.اگر اشتباه نکنم مرحوم ملک الشعراء بهار که از لقبش پیداست چه مقام شامخی در بین شعراء دارد! ذر باره او گفته بود:"مشتاق در غزل اساس سبک هندی را در هم شکست" و دکتر زرین کوب بزرگ در مورد او گفته است:"بازگشت به سبک قدما و در واقع دوره تجدید حیات ادبی که معرف نوعی نهضت ادبی در مقابل سبک هندیست در اصفهان آغاز شد و کسانی چون مشتاق از پیشروان آن بودند..." از کتاب نه شرقی نه غربی،انسانی صفحه 279. اینهم شرح مختصری از او که پیش از خواندن غزل لطیفش بنظرم آمد نوشته آید چون بعید میدانم در سالگرد مرگ یا تولّد او کسی چیزی نوشته باشد یا بنویسد! امروز بازار پر جاذبه و رنگین و بسا دلفریب ماهرویان سیما و سینما پر رونق تر از غبار روبی شخصیت و شعر فاخر امثال مشتاق است و مشتاقان مشتاق ! اندکند. بخوانیم و لذّت ببریم:
گردم بسر کویت دیوانه چنین باید
سرگشته یک شمعم پروانه چنین باید
از جای نمی رفتم از صد خم و کارم ساخت
چشم تو به یک گردش،پیمانه چنین باید
نه بام و نه در دارد درگشته سرای ما
شرمنده سیلابست،ویرانه چنین باید
یک لحظه نگیرد اشک جا در صدف چشمم
از کثرت غلطانی،دردانه چنین باید
گفتی سخنی از وصل،جان دادم و آسودم
تا حشر بخوابم کردافسانه چنین باید
پیوسته دلم باشد از عکس بتان لبریز
جوش صنم است اینجا،بتخانه چنین باید
افکند به من آن شوخ،غافل نگهی مشتاق
بیخود زخود افتادم،جانانه چنین باید
امیدوارم شما مشتاق مشتاق باشید اگر نبودید خبرم کنید تا این اشتیاق را به مشتاقی دیگر بسپارم.
با سپاس.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]

دبیر کمیته انضباطی باشگاه پرسپولیس تهران از برخورد قاطع با بازیکنانی که علیه سرمربی تیم مصاحبه کرده اند، خبر داد.
به گزارش پایگاه خبری باشگاه پرسپولیس، پیرو مصاحبه هایی که علیه افشین قطبی از سوی برخی بازیکنان صورت گرفته است، دبیر کمیته انضباطی باشگاه اعلام کرد: در صورت اثبات، با خاطیان به شدت برخورد خواهد شد.
وی اعلام کرد: اتفاقات اخیر و چاپ مصاحبه هایی علیه سرمربی تیم از سوی بازیکنان، هنوز به اثبات نرسیده و کمیته انضباطی باشگاه با جدیت در حال پیگیری موضوع است. چنانچه این موضوع به اثبات باشگاه برسد، با عوامل خاطی به شدت برخورد خواهد شد.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
بنا بر آمار منتشره از سوی بانک مرکزی، درآمد نفتی دولت نهم، چهار برابر دولت هاشمی و سه برابر دولت خاتمی بوده است.
بنا بر اطلاعات مندرج در بانک اطلاعات دورههای زمانی اقتصادی بانک مرکزی، متوسط درآمد نفتی دولت سازندگی در سالهای 1375ـ1368، 15.7 میلیارد دلار بوده و متوسط درآمد نفتی دولت اصلاحات نیز در دوره 1383ـ1376، برابر با 21.5 میلیارد دلار است، اما متوسط درآمد فروش نفت توسط دولت نهم در سه سال اخیر 1386ـ1384 برابر با 62.6 میلیارد دلار بوده که این رقم، حدود چهار برابر دولت سازندگی و سه برابر دولت اصلاحات است.
همچنین بنا بر اعلام بانک مرکزی، متوسط واردات در دولت سازندگی، برابر با 17.2 میلیارد دلار و متوسط واردات در دولت اصلاحات 20.5 میلیارد دلار است، اما در سه سال اخیر، متوسط واردات کشور، سالانه برابر پنجاه میلیارد دلار، یعنی بیش از سه برابر دولت هاشمی و 2.5 برابر دولت خاتمی است.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
"گاوین منزیس" مورخ انگلیسی در کتاب خود تحت عنوان "1421 : سالی که چین، آمریکا را کشف کرد"، مدعی است: دریانوردان چینی پس از دو سال دریانوردی در سراسر جهان، آمریکا را کشف کردند و این زمان نزدیک به یک سده قبل از کشف کلمبوس و ماژلان بود.
به گزارش سی ان ان، این ادعا بحث و جدال فراوانی را در جهان به راه انداخته است. رسانه های انگلیس به بازبینی این کتاب پرداخته اند و روزنامه نیویورک تایمز و مجله Salon نیز در قالب مقالاتی آن را بررسی کرده اند.
"منزیس" از این نقطه نظرات بیمناک نشده و حتی انعکاس نتایج تحقیقش، وی را شگفت زده کرده است. وی فرمانده سابق زیردریایی "رویال نیوی" بوده و فردی خوش بیان است.
وی به مناسبت سالگرد سفر خود و همسرش به چین، به یادآوری تاریخچه دیوار چین و شهر ممنوعه که به طور اتفاقی در سال 1421 تکمیل شده، پرداخت. وی با تفکری عمیق تر، خود را سرگرم بررسی پروژه تحقیقاتی 10 ساله ای در خصوص دو بنای یادبود چینی ها متعلق به "زو دی" امپراطور این کشور و الهه انتقام وی "تیمور لنگ مغولستان" یافت.
"منزیس" با بررسی دست نویسی که در بین مورخان به "دو امپراطور بر پشت اسب" معروف است، از نقشه پرتغالی ها که به قدمت آن به سال 1424 برمی گردد و جزایری را در کارائیب به تصویر می کشد، یافته های جدیدی را به دست آورد.
وی گفت: پرتغالی ها مدعی اند کل جهان 70 سال قبل از روزگار کلمبوس ترسیم شده است. اما توسط چه کسی؟ با بررسی نقشه های دیگر می توان دریافت که این کار توسط چینی ها رخ داده است.
کتاب جدید وی در برگیرنده تجارب دریانوردی او و یافته های تحقیقات تیمی از کارشناسانی است که به همت وی برای مقایسه و بررسی مجموعه اسناد چند زبانه، نقشه نگاری و بیولوژیکی تنظیم شده است.
در سال 1421، امپراطور "زو دی" ناوگان جنگی چین متشکل از 800 جانک غول پیکر (کشتی ته پهن و بادبان دار چینی یا ژاپنی) را روانه نقاط ترسیم نشده در نقشه و فراتر از افق کرد تا نمایندگان مجری افتتاح شهر ممنوعه را به کشور بازگردانند و با کشف مناطق جدیدی، خراج فراوانی را با خود به ارمغان آورند.
"منزیس" مسیر حرکت این جانک ها را در سراسر جهان مرور کرد و به سنگ های نشان داری در نقاط مختلف جهان دست یافت که روی آن به یکی از زبان های آسیایی مطالبی حک شده بود. همچنین کشفیات دیگری وی را به درست بودن مسیر تحقیقش متقاعد ساخت. این کشفیات اسنادی را نمایان کرد که نشان می داد قبل از دوره کلمبوس مردمانی که به زبان چینی سخن می گفتند، پای به قاره آمریکا گذاشته اند. این ادعا با تحقیقات دانشمندان روی مواردی از دی ان آ نیز تکمیل شد.
"منزیس" اطلاعاتی را بررسی کرد و دریافت: اولین اروپائی هایی که به آمریکا پای نهاده بودند، مرغ، برنج و ظروف چینی را در آنجا یافته بودند. بررسی ها ردپایی از چینیان را در سراسر آمریکا از جمله کالیفرنیا، مکزیکو، آرکانزاس، فلوریدا و غیره نمایان کرد.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
مربی پرتغالی از سوی کمیته انتقالی رسما به عنوان سرمربی تیم ملی فوتبال ایران معرفی شد.
علی رغبتی در پایان جلسه امشب کمیته انتقالی در جمع خبرنگاران اعلام کرد، اعضای کمیته در نهایت با آرتور جورج برای احراز سمت سرمربیگری تیم ملی به توافق نهایی دست یافتند.
منصور ابراهیم زاده، رائول آنتونیو(مربی سابق تیم پورتو) و استیسلاو پرادوف از پرتغال به عنوان دستیاران وی معرفی شدند.
همچنین وحید حسینی که در آلمان ساکن است، به عنوان برنامه ریز کادر فنی انتخاب شد.
این مجموعه با توجه به برگزاری انتخابات فدراسیون فوتبال به هیئت رئیس فدراسیون آینده معرفی خواهند شد.
انتخابات فدراسیون فوتبال 19 دی برگزار می شود.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
پس از گذشت بیش از شش سال از ورود چادرهای مشکی به نام «چادر ملی»، به نظر میرسد تقریبا این مدل چادر در میان مخاطبان خاص آن تثبیت شده است.
پس از طرح ایرادات چندین ساله درباره چادر مشکی زنان ایرانی که از آن با نام «حجاب برتر» یاد میشود، سرانجام حدود شش سال پیش به تدریج نوع خاصی از چادر طراحی و به نام «چادر ملی» یا «چادر دانشجویی»، وارد بازار پوشاک کشور شد.
پیشتر عدهای بر این باور بودند که چادر مشکی به رغم دارا بودن حد بالای پوشش، از آنجا که نیاز به کنترل با دست دارد، دست و پاگیر است و تحرک خانمهای استفادهکننده از آن را کم میکند، حال آن که چادرهای ملی که شبیه آن توسط شیعیان عراق و لبنان و حتی هموطنان جنوب کشور استفاده میشد، دارای آستین بلند است و تا اندازهای استفاده از آن برای بانوان، به ویژه خانمهایی که تحرک زیاد دارند، از کیف استفاده میکنند و یا کودکان خردسال را در آغوش خود میگیرند، سادهتر است.
سابقه استفاده زنان ایرانی از پوشش چادر، به پیش از اسلام بازمیگردد. بنا بر برخی مطالعات، چادر مشکی دارای آستین در عهد قاجار هم به همراه روبنده سفید برای رو گرفتن استفاده میشد و چادر مشکی کنونی گویا پس از کشف حجاب رضاخانی و برخورد او با زنان چادری، مورد استفاده قرار گرفت تا امکان برداشتن سریع آن در تهاجم مأموران رضاخان امکانپذیر باشد و پس از آن هم ماندگار شد.
با وجود آنکه پوشش چادر ملی در آغاز ورود، چندان مورد استقبال قرار نگرفت و استفادهکنندگان از آن، در برخی موارد انگشتنما میشدند، اما به تدریج جای خود را به ویژه در قشر جوانان دانشجو و زنان شاغل باز کرد.
این گزارش میافزاید: بنا بر برخی بررسیها، این نوع چادر چندان منجر به چادری شدن خانمهایی که از مانتو و مقعنه استفاده میکردند، نشده، اما در صورتی که هدف ارایه آن، ادامه استفاده برخی زنان چادری از چادر بوده، میتوان گفت که موفق بوده است.
چادر ملی با تلفیق چادر عربی با مدهای امروز جهانی به وجود آمده و البته خود دارای تنوع در الگو و شکل است، اما مهمترین مزیت آن، آزاد گذاشتن دست خانمهاست. با این حال در برخی انواع این چادر که بالاتنه تنگ دارند، فلسفه استفاده از چادر که پوشاندن اندام زنان است، نادیده گرفته شده، امری که مانتوهای گشاد آن را تأمین میکند.
با وجود این میتوان گفت به دلایل متفاوت، این سبک از چادر، اقبال نسبی زنان جوان روبهرو شده و این در حالی است که طرح موسوم به مد لباس ملی زنان که از مدتی پیش مطرح شد، چندان دارای توفیق نبوده است.
به نظر میرسد مهمترین عامل توفیق طرحهای فرهنگی، اجتماعی، به ویژه طرحهایی که با فرهنگ و آیین ایرانیان از جمله پوشش زنان و مردان مرتبط است، در نظر گرفتن دغدغههای فرهنگی و سنخیت با آداب آنان و لحاظ کردن حساسیتهاست.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]
تصویر ناراحت کننده سرباز مصدوم شده در بازی پرسپولیس-سپاهان که در اصفهان برگذاز شد که بر اثر پرتاب نارنجک دستی بینایی خویش را از دست داده و در وضعیت اسفباری به سر می برد.
این جوان فقط 19 سال دارد و یک ماه از خدمت سربازی را گذرانده بود که این اتفاق ناگوار برایش رخ داد.
براستی چه کسی پاسخگوی این ضایعه است؟
تا کی تماشاگران نادان خویش را عده ای قلیل بدانیم در حالی که جو ورزشگاه ها خود نمایانگر فرهنگ تماشاگران ماست.
آیا با محرومیت تیم ها و کسر امتیاز از آلام این جوان نگون بخت کاسته خواهد شد؟
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]

نیروهای لباس شخصی و بسیجی دوشنبهشب با حمله به دفتر یک روزنامه اصلاح طلب در شیراز ضمن برهم ریختن تجهیزات و امکانات روزنامه، یکی از روزنامهنگاران را مجروح کردند. ماجرا زمانی اتفاق افتاد که در جریان ادامه طرح موسوم به «امنیت اجتماعی» در خیابان عفیفآباد (از مناطق شمال شهر شیراز)، تجمع گستردهای از مردم معترض شکل گرفت که با ماموران و لباس شخصیها درگیر شدند. در این حال، اعضای تحریریه و همکاران روزنامه «تحلیل روز» که پنجره دفتر آنها مشرف به محل درگیریها بود، از بالا ماجرا را تماشا میکردند.
این گزارش حاکی است نیروهای لباس شخصی پس از مطلع شدن از این مساله و با این گمان که روزنامهنگاران از درگیریها عکسبرداری کردهاند، به دفتر روزنامه «تحلیل روز» هجوم بردند؛ این درحالی بود که به گفته اعضای تحریریه، در آن زمان عکاسان روزنامه در محل کار خود حاضر نبودهاند.
به هرحال و در پی یورش نیروهای لباس شخصی و در حالی که اغلب پرسنل حاضر در دفتر روزنامه خانمها بودند، چهار نفر از آقایان به نامهای محمد حسن شلتوککار، هاشم حکمه، فرهاد فروهی و محمد جواد شلتوککار به مقابله با لباس شخصیها میپردازند که در جریان درگیریها محمد حسن شلتوککار از ناحیه گونه مجروح و بلافاصله به بیمارستان منتقل میشود و پزشکی قانونی هم گزارش لازم را تهیه میکند.
در پی این حادثه، شکایتی تنظیم و توسط اطلاعات نیروی انتظامی نیز مراتب تایید و امضا شد، اما نیروهای بسیج حاضر به امضای صورت جلسه نشدند. این صورت جلسه برای پیگیریهای بعدی به وزارت کشور ارجاع شده است.
گفتنی است روزنامه «تحلیل روز» از مطبوعات اصلاحطلب چاپ شیراز است که به مدیریت حاجاتنیا، رییس حزب اسلامی کار استان فارس، منتشر میشود.
نوشته شده توسط :
علی
نظرات ديگران [ نظر]