: منوي اصلي :
: درباره خودم :
: پيوندهاي روزانه :
: لوگوي وبلاگ :
: لينك دوستان من :
: فهرست موضوعي يادداشت ها :
: آرشيو يادداشت ها :
: موسيقي وبلاگ :
: جستجو در وبلاگ :
زمانة ما، آنچه که امروز جامعه ما در آن قرار گرفته است هنوز زمانة آزمون و خطاست یا بهتر است بگویم آزمون ها و خطاها. آنچه که در باب رفتارهای اجتماعی می دانیم بر همه واضح است و مبرهن که برای برخورداری از یک جامعه شهروندی سالم باید الگوهای مناسب تربیتی و به تبع آن رفتاری را مد نظر قرار دهیم. بی گمان الگوهای مناسب فراوانی در این مقوله موجود است چه از آموزه های علم روانشناسی تربیتی گرفته و چه از آموزه های دینی ما گرفته سراسر الگوهای مناسبی در دسترس است تا بتوان با یک برنامه ریزی بلند مدت و مدون این الگوها را در سطوح مختلف جامعه به اجرا در آورد. و اما این مقدمه را در بابی نگاشته ام. به تازگی طرح ملی »امنیت اجتماعی« با همت نیروی محترم انتظامی در حال اجراست بد یا خوبش بماند اما اینکه آیا الگوی مناسبی را در پیش گرفته ایم با بهتر است بگویم مناسب ترین الگو را برگزیده ایم محل بحث است در این جا چون طرح جنبة ملی دارد پس می توانیم در جامعه شهری خودمان هم به همان نتیجه ای برسیم که در سطح ملی می رسیم. لاجرم من مشخصاً جامعه شهری خودمان را به عنوان نمونه آماری مورد بررسی قرار می دهم. چند صباحی از اجرای این طرح در کلان شهر تهران نگذشته بود که مشابهش در ایلام هم اجرا شد.
در آغاز باید قدردان زحمات فراوان نیروی عزیز انتظامی بوده که الحق همیشه جان برکفانه در راستای خدمت به جامعه شهری پیش قدم بوده اند اما در طرح کلی امنیت اجتماعی که از آغاز اردیبهشت ماه شروع شد نخست مبارزه با بدحجابی در دستور کار قرار گرفت و مشخصاً در ابتدا این برخورد با خانمهای بدحجاب آغاز گردید فاکتورهای بدحجابی نیز مشخص شد به شلوار کوتاه، شال های باریک که بجای روسری به کار می روند. مانتوهای چسبان و کوتاه و بدن نما و آرایش های تند و زننده. و وعده داده شد که برای امر بدحجابی در آقایان نیز به زودی موارد مشخص خواهد شد اما آنچه که در ایلام دیدیم نخست برخورد با جوانانی بود که با پیراهن یا تی شرت های آستین کوتاه در سطح شهر در حال تردد بودند جوانهایی که اکثراً یا دانشجو محسوب می شدند یا به صنوف دیگر جامعه تعلق داشتند. دیده شد که در میادین اصلی شهر جوانان را جلب کرده و با قیچی موی بلند سرشان را کوتاه کردند و از زحمت آنان برای مراجعه به پیرایشگاه کاستند و یا تعداد کثیری از پسران و یا مردان آستین کوتاه به تن را با خود بردند. در آغاز اشاره شد که مبارزه با بدحجابی از رفتارهای پسندیدة تمام افراد جامعه می باشد که نیروی انتظامی به جای سایر افراد قبول زحمت نموده است اما نوع مبارزه به چه صورت باشد بهتر است آنچه که در این طرح ملی بیان شد سه نوع برخورد را مدنظر داشت: 1ـ برخورد ارشادی 2ـ برخورد انتظامی 3ـ برخورد قضایی. و جالب اینکه ابتدا به ساکن در شهر، برخورد انتظامی صورت پذیرفت و کمتر شاهد برخوردی ارشادی بودیم. اگر چه عزیزان خدوم نیروی انتظامی صرفاً بنا بر مصالح جامعه گام بر می دارند اما بهتر است در نحوة برخورد خود با این طیف عزیز (جوانان) که حجم گسترده ای از جامعه را چه در شهر ما و چه در کشور ما به خود اختصاص داده اند تجدید نظر کنند. آیا جوانی که در برابر دیدگان افراد یک شهر در میدان های اصلی شهر به جای گفتگو با زبان (ارشادی) با قیچی و خدایی ناکرده برخورد فیزیکی ( قهری ) با آن صحبت می کنیم فکر نمی کنید شاید لبة تیز قیچی ما آینده اجتماعی این جوان را بریده باشد؟ و یا نخستین جرقه های بزهکارانه را برای این جوان ایجاد نکرده ایم جوانی که با غرور خاص خود و با دنیای خاص تر در شهر قدم بر می دارد و آنچه را که ما به عنوان صلاح برایش در نظر گرفته ایم شاید به عنوان شر تلقی کند. آیا راه های بهتری برای بیان این مصلحت موجود نیست حال بازگردم به بخش آغازین این نوشته. که چرا زمانه ما زمانه آزمون و خطاست جامعه ما همیشه گرفتار این قبیل افراط و تفریط ها بوده است. هنوز هستند ما در بزرگان و پدر بزرگان ما که در این شهر به یاد دارند که اصلاحات رضاخانی و حرکت وی به سمت مدرنیته با به زور روسری از سر درآوردن زنان چه حکایت تلخی را در پی داشت تا آنجایی که خیلی از زنان این جامعه ترجیح دادند که خانه نشین شوند تا اینکه حجابشان به زور از پیکرشان برداشته شود و اکنون از پس گذشت چندین دهه آیا اینگونه حفظ حجابی که مردم در زمان رضا خانی با جان و دل از آن به دفاع پرداختند مناسب است؟ پس باز هم توصیه می شود که با مشاورة خاص از صاحبان فنی می توان به مقصود مد نظر رسید. نکتة دیگر اینکه کوچکترین نهاد جامعه خانواده است و اگر بپذیریم جامعه ای که در آن زندگی می کنیم خانواده بزرگتر ماست پس این خانواده بزرگ هم مستلزم اصول تربیتی خاص خودش است یک مثال ملموس می تواند ما را به راهکارهای مناسبی برساند فرض کنید در مواجهه با فرزندانمان به شیوه کتک زدن و یا تنبیه فیزیکی برای منع کردن وی از یک کار اقدام کنیم این برخورد فیزیکی ما در کسوت یک پدر که مدیر خانواده است تا چه زمان پاسخگو می تواند باشد آیا هنگامی که جوان، قد برافراشت و هم اندازة پدر شد باز هم تنبیه فیزیکی راه حل مناسب است؟ بی شک اگر در خانواده از عنصر گفتگوی مناسب و دو سویه بهره گرفت تا بتوان موانع را از سر راه کنار زد کاراتر نیست؟ پس چه بهتر تصمیماتمان در این مقولة به کوتاهی و زودگذری پیراهن های آستین کوتاه نباشد و کمی بیشتر از امروزمان را ببینیم. چگونه انتظار داریم که این جوان امروز در آینده ای نه چندان دور بتواند تصمیمات مهم جامعه خود را رقم بزند وقتی هم اکنون برای پوشیدن یک پیراهن و یا بلند بودن موی سرش باید از شهر قیچی شود و این اتفاق تلخ را با کدامین شکر بیامیزد تا در آینده مزه گس تلخ آن در زیر دندانهایش باقی نماند. به خاطر داشته باشیم که ما مصلح بشری نیستیم و تنها در مقام مجریان قانون باید دروازه قانون را آنچنان فراخ و دل انگیز کنیم که فکر خوار شمردن این قانون برای همگان انگاره ای نشد باشد. آنچه که در سیاست ارشادی رخ می دهد به مراتب کاراتر از آن چیزی است که در سیاست انتظامی و قضایی رخ خواهد داد. نکته دیگر که شاید عمومیت و جهان شمول تر است انگارة جامعه در حال توسعه است از مشخصه های جامعه در حال توسعه بروز رفتارها و ناهنجاریهای خاصی است که بعضاً موردپسند خیلی از افراد جامعه نمی تواند باشد و گاهاً این رفتارها پا را فراتر گذاشته و به افراط منتج می شوند اصول جامعه شناسی پذیرفته است که اینگونه رفتارها موج وارمی آیند و جاری می شوند و می روند فقط باید آن را درجریان مناسب خاص خود قرار داد تا در مسیر حرکت خویش بتواند جامعه در حال توسعه را به جامعه توسعه یافته بدل کند. پس از این منظر هم که بنگریم نیازمند ایجاد مجاری هدایت کننده هستیم نه قراردادن سدهای متعدد که بعضاً ممکن است . مصالحی که برای ساختمان اینگونه سدها به کار می بریم مناسب نبوده و تخریب شوند و آنروز است که این جریان به تخریب کل جامعه منجر گردد. در پای صحبت جوانان که می نشینی عنوان می کنند که باید پذیرش عقاید مختلف را در دستور کار خود قرار دهیم و بپذیریم که همیشه بخشی از حقایق نزد طرف مقابل ما می باشد. حال باید پرسید پاسخ منطقی ما برای اینگونه پرسش ها چیست؟ به الگوها اشاره شد و اینکه چه الگوی مناسبی را بر گزینیم، الگوهای ناموفق ایران دوران پهلوی (رضاخان) را داریم و یا در همسایگی مان الگوی نامناسب لاییک ها در ترکیه در مواجهه با حجاب زنان که در هر دو منجر به گرایش مردم به سمت دین شد حال ما به عکس اگر گام برداریم این گمان نمی رود که جوانان ما دین گریز شده و از الگوهای نامناسب غیردینی تبعیت کنند؟ پس آنچه که باقی می ماند تجدید نظر در برخوردهایمان است شاید به الگویی مناسب تر برای اصلاح نحوة پوشش در رفتارمان برسیم.
نوشته شده توسط : علی
«حسن کربلایی» سرپرست دفتر نظارت و بازرسی برانتخابات شورای نگهبان استان گیلان در همایش ناظران شهرستان املش در مسجد مهدیه شهر رانکوه اظهارات تندی را علیه اصلاح طلبان بیان کرده است که متن آن در سایت محلی «املش نیوز» منتشر شده است.
وی در این مراسم گفت: در جامعه ما دو گروه موجودند گروهی بنام خواص و گروهی بنام عوام و خواص کسانی هستند که عوام را همیشه به دنبال می کشانند.
وی افزود: این خواص بعضی اوقات توسط مردم انتخاب می شوند و بعضی اوقات توسط رهبری انتخاب می شوند ،جامعه و کشور ما بعد از انقلاب آنجایی که مردم انتخاب کردند احتمال اشتباه در آن زیاد بوده و در صد اشتباه در آن بالا بوده، اما آنجایی که رهبری انتخاب کرده اشتباه خیلی کم بوده است.
کربلایی خاطرنشان کرد:مردم در انتخاب رئیس جمهوری بنی صدر اشتباه کردند و بنی صدر تو زرد و قلابی در آمد و مردم گوش به حرف روحانیت ندادند و در انتخاب دچار اشتباه شدند توی انتخابات مجلس هم مشخص شد که ممکن است مردم اشتباه بکنند نمونه کاملش مجلس ششم، نمایندگان مجلس ششم به انقلاب اسلامی ضربات زیادی وارد کردند از داخل مجلس ششم کسانی دست بکار شدند و نامه نگاری کردند خدمت مقام معظم رهبری که در آنجا حتی به رهبری اهانت کردند و گفتند: تمام مشکلات کشور زیر سر شماست و گفتند: اصلا انرژی هسته ای را رها کنید و حرفی که الان لیبرال ها و ملی گراها و حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب و به قول معروف اصلاح طلبان می زنند.
وی افزود:به برکت تدبیر و پایداری و استقامت مقام معظم رهبری و مردانگی و شهامت رئیس جمهور محترم امروز توانستیم به دانش هسته ای دست یابیم و در مقابل آمریکا و استکبار جهانی ایستادگی کنیم اما نمایندگان مجلس ششم می گفتند ما اگر دست از انرژی هسته ای برنداریم آمریکا به ایران حمله می کند.
وی خاطر نشان کرد:در همان مجلس ششم پس از رد صلاحیت تحصن کردند، گزینش ها رادر داخل کشور منحل کردند، با تشکیل بسیج دانشجویی مخالفت کردند و این نمونه کارهای مجلس ششم بود و نتیجه می گیریم پس ممکن است مردم در انتخاباتها دچار مشکل شوند.
کربلایی گفت:اگر در جامعه اسلامی یک مدیری بد شد، یک فرمانداری بد شد، یک امام جمعه ای بد شد، یک بخشداری بد شد، آیا در نظام جمهوری اسلامی لازم است به او تذکر داده شود بله یک وظیفه است ما به عنوان مسلمان، حزب الهی و متدین طلبکار هستیم و باید این کار را انجام بدهیم.
سرپرست دفتر نظارت و بازرسی برانتخابات شورای نگهبان استان گیلان افزود:در دوره هشت سال گذشته دوران به فراموشی سپرده شدن ارزشهای دینی بود یعنی آن تفکر ناب انقلاب اسلامی در طول هشت سال اصلاحات به فراموشی سپرده شد حمله به سپاه، حمله به فرماندهان سپاه، حادثه کوی دانشگاه و... از این نوع کارها بود. در همین دوران میلیاردها تومان پول در دوران آقای مهاجرانی جهت گسترش ابتذال در کشور توزیع شد.
کربلایی اظهار داشت :در انتخابات مجلس هشتم که پایان امسال برگزار می شود عده ای از افراد قصد دارند کاندیدا بشوند و ما اطلاعاتی از آنها نداریم و یکی از وظایف ناظران این است که اخبار و گزارشات را برای دفتر نظارت و در آینده برای هیات های نظارت ارسال کنند.
وی افزود:در بررسی صلاحیتها ملاحظه هیچکس را نمی کنیم و از رد صلاحیت کسی هم خوشحال نمی شویم و افتخار نمی کنیم بلکه به وظیفه قانونی خود عمل می کنیم.
کربلایی خاطرنشان کرد:توصیه می کنم آن کسانی که مشکل دارند به میدان نیایند چون شورای نگهبان در این دوره نرمشی نشان نخواهد داد مخصوصا کسانی که در دوره مجلس ششم و هفتم رد صلاحیت شده اند.
سرپرست دفتر نظارت و بازرسی برانتخابات شورای نگهبان استان گیلان افزود: ما به عنوان دفتر نظارت هیچ کاندیدایی توی این شهرستان نداریم و اصولا شورای نگهبان کاندیدا ندارد و نمی تواند کاندیدا داشته باشد و اما هر کدام از شما آزادید به کسی رای بدهید.
وی افزود:ما امروز با کسانی روبرو هستیم دندان تیز کرده اند مجلس هشتم را همانند مجلس ششم تشکیل بدهند. آمریکائیها، ملی-مذهبی ها، بیگانگان و اسرائیلی ها و لیبرالها به دنبال آن هستند یک مجلس هشتمی را در مقابل دولت جمهوری اسلامی و رهبری ایجاد کنند و در انتخابات بعدی رئیس جمهور را هم از آن خودشان بکنند و در یک انتخابات دیگر و کار دیگر در مقابل رهبری موضع بگیرند.
کربلایی گفت: وظیفه اصولگرایان است کنار هم بنشینند ،وظیفه متدینین است اختلافات را کنار بگذارند، وظیفه دوستان انقلاب است سلیقه ها را کنار بگذارند، خطر را احساس بکنند و متحد شوند و در مقابل بیگانگان و دشمنان بایستند.
نوشته شده توسط : علی
بنابراین گزارش که توسط «صالح نیکبخت» وکیل این دو متهم ارائه شده،«اتهام این دو نفر مطبوعاتی و حقوق بشری نبوده و طبق کیفرخواست صادره، اتهام بوتیمار خرید و فروش تعداد زیادی مهمات شامل 650 عدد فشنگ و 57 گلوله آر پی جی فعال بوده که وی مدعی است آن را از یک جایگاه و پایگاه متروکه جنگی پیدا کرده اما مسئولان پرونده گفتهاند که او این سلاحها را از غیر و برای حزب pkk خریداری کرده است».
بنابراین گزارش، عدنان حسن پور هم طبق کیفر خواست، سه اتهام اساسی دارد:
1- برداشت مشخصات جغرافیایی 9 مرکز نظامی غرب کشور از ارومیه تا همدان و واگذاری آن از طریق ایمیل به افرادی از حزب دموکرات کردستان.
2- فراری دادن دو عرب ایرانی از مرز.
3- ارتباط با خانم «رویا طلوعی» و آقای «آوی داویدک» یکی از مسئولان رادیو فردا که بعداً به وزارت خارجه امریکا منتقل شده است.
نیکبخت در ادامه گزارش خود گفته:«ما در دادگاه اعلام کردیم، بر فرض ثبوت این اتهامات این موارد از موارد و مصادیق محاربه نمیباشد و مجازات این افراد، اولی نخست عنوان خرید و فروش سلاح (15-3) سال و دومی یعنی عدنان حسن پور از مصادیق قاچاق افراد از مرز و دادن اطلاعات به افراد غیر صالح و سومی به عنوان تبلیغ علیه نظام محسوب می شود که مجازاتش حداکثر 14 سال است می باشد».
نیکبخت همچنین با اشاره به ملاقات خود با این دو زندانی در زندان سنندج گفت که آنها به لحاظ وضعیت ظاهری و جسمی وضعیت مناسبی نداشتند که جای نگرانی دارد.وی در عینحال، برخورد مقامات زندان را بسیار مثبت ارزیابی کرد.
نیکبخت در ادامه گزارش خود گفت که پیرو این قضایا، زندانیان درخواست انتقال به بند عمومی و یا تغییر زندان را داشتهاند اما شنیده شد که «امجدی» (دادستان سنندج) گفته: «تا زندهام این اقدام را انجام نمیدهم». نیکبخت در ادامه گفت که این دو نفر زندانی مدتی است که در اعتصاب غدا بسر میبرند. وی در عینحال گفت که این دو نفر چنانچه شایع شده تحت عنوان روزنامهنگار تحت تعقیب قرار نگرفتهاند.
گفتنی است مصاحبه قبلی نیکبخت با رادیو بی.بی.سی که در آن، وی اعلام کرده بود این دو زندانی خبرنگار نبودهاند، با واکنش تند برخی گروههای اپوزیسیون خارج از کشور مانند حزب دموکرات کردستان و نیز VOA مواجه شده بود و اخبار منفی علیه این وکیل منتشر شد.
نوشته شده توسط : علی
به گزارش سایت نوروز به نقل از روابط عمومی انجمن اسلامی معلمان ایران، آیت الله موسوی تبریزی با گرامی داشت شهدای این تشکل باسابقه – دکتر بهشتی، دکتر باهنر و رجایی – این انجمن را جزو احزاب انقلابی و خط امامی دانست و متذکر شد که این انجمن با فعالیت بیشتر و موثر و سازماندهی شده ، الگویی برای احزاب دیگر قرار گیرد.
وی افزود: یکی از وظایف بسیار مهم مسلمانان امر به معروف و نهی از منکر است و با با این فریضه جامعه اصلاح می شود، بساط ظلم برچیده می شود و اعتقادات مردم در جای صحیح خود قرار می گیرد.
وی همچنین از مخارج زیاد در جشنهای میلاد امام زمان و اسراف بیش از حد انتقاد کرده و در مورد خرافات وارد شده به مهدویت نکاتی را اشاره کرد.
نوشته شده توسط : علی
در این پیام جبهه مشارکت به اشاره به وظایف این نهاد تاثیرگذار ملی خواستار اصلاح امور و نظارت هرچه بیشتر این بر ارکان قانونی تحت نظرش شده است.
متن کامل پیام جبهه مشارکت ایران اسلامی به شرح زیر است:
به نام خدا
حضرت آیت آلله جناب آقای علیاکبر هاشمی رفسنجانی
ریاست محترم مجلس خبرگان رهبری
با سلام و احترام،
مجلس خبرگان رهبری عالیترین نهاد در نظام جمهوری اسلامی است و اگر چه تا کنون نقش و جایگاه این مجلس برای عموم ملت چنانکه باید تبیین نشده است و شاید پارهای از ملاحظات این نهاد ارجمند را از ایفای وظایف اصلی و اثرگذار خود محروم داشته است، اما به هیچ عنوان نمیتوان از اهمیت این نهاد درگذشت و کارایی و کارآمدی آن را به مثابه کارآمدی دیگر اجزا و ارکان نظام جمهوری اسلامی ندانست.
انتخاب شایسته شما به سمت ریاست این مجلس در کنار دیگر اعضای محترم هیأت رئیسه، این امید را ایجاد کرده است که مجلس خبرگان رهبری بیش از پیش در جایگاه شایسته خود قرار گرفته و با نظارت عالیه و مؤثر بر ارکان تحت نظر خود و پیگیری مطالبات موکلان در آن سطح و مقام و اصلاح اموری که ذیل اختیارات بالقوه وسیع مجلس خبرگان رهبری میگنجد شأن و اقتدار این مجلس را نمایانتر سازد.
به نظر میرسد آن چه که امروز اهمیت فوقالعاده دارد ایفای نقش بزرگان مجلس خبرگان رهبری در حفظ و حراست از گوهر اصلی آرمانهای انقلاب اسلامی و اندیشه سیاسی حضرت امام (ره) یعنی حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و آزادیخواهی و عدالتجویی آحاد مردم ایران عزیز و انچه که به عنوان حقوق شهروندان در قانون اساسی و میثاق ملی مورد تأکید قرار گرفته است، میباشد. اندیشه و آرمانی که به نظر میرسد مخالفان سرسختی دارد که متأسفانه در صفبندیهای اخیر تلاش برای قدرتگیری خود را در سطوح عالی نظام نیز به نمایش گذرادهاند. هدایت مجلس خبرگان رهبری به سمت دفاع مستمر از گوهر آرمانهای انقلاب اسلامی از شخصیت مبارز و پرسابقهای چون جنابعالی انتظاری سزاوار است.
جبهه مشارکت ایران اسلامی انتخاب شایسته حضرتعالی را به عنوان رییس مجلس خبرگان رهبری تبریک میگوید و از خداوند متعال برای همه نمایندگان محترم آن مجلس آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت در خدمتگزاری به اسلام و ایران و نظام جمهوری اسلامی می نماید.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
نوشته شده توسط : علی
ابراهیم بهشتى نامدار - آقاى مزروعى حزب مشارکت و مجموعه گروههاى اصلاح طلب خود را براى حضور در عرصه رقابت انتخابات مجلس هشتم آماده مىکنند. حتما شما هم اذعان دارید که پرسشهاى متعددى در ذهن مخاطبان و حتى بخشهایى از بدنه طرفداران شما وجود دارد. سوالهایى از قبیل کیفیت حضور اصلاح طلبان، شرط و شروط هایى که مىتوانند داشته باشند، برنامهها یا رویکرد جدید که اتخاذ کرده اند و ... قبل از پرداختن به این موضوعات اگر موافقید مختصرا ارزیابى داشته باشید از شرایط انتخابات و وضعیت اصلاح طلبان در آستانه انتخابات.
اگر بخواهیم مختصر نقبى تاریخى به طرح بحث اصلاح طلبى در ایران بزنیم باید به سال 1376 برگردیم. انتخابات ریاست جمهورى و اینکه آقاى خاتمى به صحنه آمد و با یک راى بالایى انتخاب شد. این اتفاق براساس یک نگاه تحلیلى بر تاریخ معاصر ایران، روندهاى طى شده و امکانى که مىتوانست وجود داشته باشد، بود. به هر حال مجموعه اصلاح طلبان نگاهشان این بوده و هست که در چارچوب قانون اساسى جمهورى اسلامى فعالیت کنند و ظرفیتهاى موجود در قانون اساسى - که از آن غفلت شد، به ویژه جنبههایى از آن را که در ایران مىتواند به پیشبرد حاکمیت قانون، مردم سالاری، آزادىهاى سیاسى اجتماعى و حفظ حقوق شهروندى کمک کند - را بازسازى و احیا کنند.دردوره 8 ساله که دو قوه مقننه و مجریه دست اصلاحطلبان بود تلاششان این بود که به صورت تدریجى و در قالب امکانات موجود این کارها را انجام دهند، اما به هر حال یکى مخالفت نیروهایى که در نهادهاى خاصى با اصلاحات سر موافقت نداشتند و موانع و مشکلاتى زیاد را به وجود آوردندو دوم هم به خاطر برخى ضعفها و تحلیلهاى نادرستى که اصلاح طلبان از وضعیت داشتند، عملا منجربه این شد که آنها از صحنه سیاست و قدرت به حاشیه رانده شوند بعد با انتخابات مجلس هفتم و انتخابات ریاست جمهورى که باز به دلیل اشتباه بزرگ اصلاح طلبان در داشتن تعدد کاندیدا بود ومنجر به پیروزى نامزد محافظهکاران شد، کلا از عرصه نهادهاى حکومتى کنار زده شوند و فقط توانستند فعالیت خود را در عرصه جامعه مدنى داشته باشند.الان با توجه به این تجربهاى که به وجودآمده، آرایش نیروها و مهمتر از همه تجربهاى که در این دو سال از عملکرد جناح حاکم که به صورت کاملا یک دست هم بوده یک فرصت مجددى براى اصلاح طلبان به وجود آمده است چرا که تحلیل ما این است که اکثریت مردم ایران خواهان اصلاحات هستند. منتها اصلاحاتى که با کمترین هزینه برایشان همراه باشد.اصلاح طلبان هم با توجه به چنین پشتوانهاى و با تجربهاى که از گذشته آموختهاند و به این نظر رسیدهاند که باید نیروهایشان را تجمیع کنند، مىخواهند در عرصه سیاست فعال باشند و انتخابات پیش رو یکى از این عرصههایى است که فکر مىکنند بایستى حضور موثر داشته باشند. آنها این را یک وظیفه ذاتى و شهروندى براى خود مىدانند ولى اینکه شرایط انتخابات چگونه خواهد بود آیا مثل مجلس هفتم خواهد بود یا متفاوت، اینکه اگر مجلس را هم در اختیار بگیرند چقدر قدرت عملى براى پیشبرد برنامهها خواهند داشت؛ چیزهایى است که الان هیچ کس تصویر روشنى نسبت به آنها ندارد. الان شرایط داخلى و خارجى که ایران با آن مواجه است تقریبا مبهم است و بنابراین هیچ کس نمىتواند بگوید فردا چه خواهد شد.اصلاح طلبان به عنوان شهروندانى که نسبت به وضعیت کشور خود احساس مسوولیت دارند به این نتیجه رسیدهاند که باید در عرصه سیاست حضور فعال داشته باشند و اعلام موضع کنند و به خصوص الان نظر و نگاهشان متوجه جامعه مدنى است و اینکه با جامعه ارتباط برقرار کنند و اگر امکان حضور فعال و موثر در انتخابات به وجود آمد در آنجا هم مشارکت داشته باشند.
س - به ضعف تحلیلهاى اصلاح طلبان اشاره کردید. اتفاقا بعد از انتخابات ریاست جمهورى نهم اکثر دوستان شما به تجزیه و تحلیل عملکرد گذشته تاکید وافر داشتند به گونهاى که گفته مىشد به یمن خروج یا اخراج شدن از قدرت فرصت مناسبى پیدا شده تا نقبى به اشتباهات زده شود. حال که دوباره عزم بازگشت کردهاید، در این فرآیند تجزیه و تحلیل گذشته به چه مسائل و نتیجهاى رسیدهاید؟
به طور کلى باید گفت عرصه سیاست و حکومت دارى عرصه آزمون و خطاست یعنى در هیچ کشورى نمىشود تصور کرد کسانى که قدرت را به دست مىگیرند یا آنها که فعال سیاسىاند دچار خطا و اشتباه نمىشوند و یا اینکه برنامه آنها به صورت صددرصدى محقق مىشود. این یک امر طبیعى است که وقتى گروه حاکم نتواند خواستههاى شهروندان را پاسخ دهد، آنها به یک گروه دیگر راى مىدهند بنابراین این اصل جزء اصول مردسالارى است.
س - با این وصف شما مىپذیرید که اصلاحطلبان نتوانستند خواستههاى مردم را محقق کنند؟
توضیح مى دهم. بنابراین اگر فرض کنیم که جامعه ما یک جامعه مردمسالار باشد این مفهومش این نیست که یک جریانى دائم در حاکمیت مىماند. من فکر مىکنم در ایران هم این جابجایى شاید از یک جنبهاى بد نبود. براى اینکه در همه 8 سالى که اصلاح طلبان در مجلس و دولت بودند، منتقدان و مخالفان آنها - که یکى از اشتباهات ما این بود که قدرت کارشکنى آنها را نتوانستیم درست محاسبه کنیم- آنقدر کارشکنى کردند تا اصلاح طلبان را ناکارآمد جلوه دهند.اما این اتفاق که اینها آمدند دولت را دردست گرفتند به نظر من از این جهت خیلى خوب شد که جامعه امکان این را یافت تا توان، امکان، مدیریت، نگرش و نگاه این جریان را خوب بشناسد. یعنى الان قضاوت و ارزیابى که نسبت به جناح محافظهکار مىشود با دو- سه سال پیش از زمین تا آسمان تفاوت کرده است. این یک فرصت است براى ما. بنابراین فکر مىکنم این جابجایى قدرت توانسته است یک امکان مقایسه را در جامعه بین اصلاح طلبان و مخالفین آنها به وجود بیاورد. و اما ضعفهایى که به خود اصلاحطلبان برمىگردد و الان همه دوستان ما آن را پذیرفتند یکى این که ما یک سازماندهى مناسبى را براى پیشبرد جریان اصلاحى نداشتیم ،درواقع احزاب و گروههایى که حامى اصلاحات بودند هم به لحاظ تک تک آنها و هم به لحاظ جبهه، دچار ضعف و فتور بودند. دراین دو سال تقریبا همه به این ضعف پى بردند و ضرورت سازماندهى مجدد را درک کردهاند.فعلا بخشى از نیروهاى اصلاح طلب که خیلى سر سازگارى با فعالیت حزبى نداشتند خودشان حزب تشکیل داده اند و فعال شده اند.دومین نکته اینکه اصلاح طلبان در سایه تجربهاى که به دست آوردند متوجه شدند که اگر بخواهند در عرصه سیاست با مخالفین خود رقابت کنند و در این میدان پیروزى را از آن خود کنند، باید در کنار هم قرار بگیرند یعنى یک حرکت ائتلافى داشته باشند.به نظر من این دو موضوع که ضعفهاى ما در آن دوران بود حداقل از لحاظ نظرى و تا حدودى از لحاظ عملى پذیرفته شده که اگر اصلاح طلبان خواستند به قدرت برگردند باید سازمان درونى و اتحاد خود را درست کنند.
آقاى مزروعى فکر مىکنید دست گذاشتن روى وظیفه شهروندى و آزمون و خطا براى بازگشت به عرصه رقابت مىتواند منتقدان شما که اتفاقا بخش عمده آنها از بدنه طرفداران اصلاح طلبان هم هستند را قانع کند. به آنها حق مىدهید که بپرسند مگر چه چیزى نسبت به گذشته تغییر کرده است که شما عزم بازگشت کردهاید؟
در سیاست باید یک مفروضاتى را همیشه در نظر داشت. آزمون و خطا هم به شرطى است که همه قواعد مردمسالارى رعایت شود. یعنى این طورى نبوده است که اصلاح طلبان در مجلس هفتم توسط مردم پس زده شده باشند. انتخابات مجلس هفتم یک انتخابات غیررقابتى بود.
ولى انتخاباتى بود که دولت اصلاحات مجرى آن بود؟
خوب دولت باید پاسخگو باشد. ما نظر خودمان را مىگوییم. بنابراین یک انتخابات رقابتى نبود پس کسى نمىتواند ادعا کند که آن انتخابات باعث شد اصلاح طلبان از طرف مردم کنار زده شوند و اصول گراها برنده شوند.در انتخابات ریاست جمهورى هم آنچه باعث پیروزى نماینده اصول گراها شد تفرقه و تشتتی بود که در میان اصلاح طلبان بود وگرنه جمع آراى کاندیداهاى اصلاح طلب از اصول گراها بیشتر بود این نشان مىداد که اکثریت مردم طرفدار اصلاح طلبان هستند. در واقع این راهبران جریان اصلاحات بودند که نتوانستند این تفرقه را تبدیل به یک نیروى اجتماعى موثر کنند. بنابراین من معتقدم اگر پایگاه اجتماعى اصلاح طلبان مجتمع شود الان هم از پایگاه محافظهکارها بسیار بیشتر است و به لحاظ گرایش سیاسی، جامعه خیلى تفاوتى با دوران دوم خرداد 76 نکرده است. شاید تفاوتش این باشد که بخشى از نیروهایى که در خرداد 76 به آقاى خاتمى راى دادد الان معتقد باشند که اصلاحات در نظام کنونى ممکن نیست و ازاصلاحات عبور کرده باشند. کسانى که مىگویند اصلا نباید در انتخابات شرکت کرد. ولى این نیست که از اصلاح طلبان بریده باشند و به دامن اصولگرایان پیوسته باشند. پس به لحاظ پایگاه اجتماعى معتقدم همین الان اگر یک انتخابات آزاد و رقابتى برگزار شود حتما اصلاح طلبان برنده آن هستند.و اما درباره سوال شما، کسانى که در جامعه به صورت فردى یا جمعى فعالیت سیاسى مىکنند یک دیدگاهها و تحلیلهایى به عنوان شهروند دارند. این دیدگاه را عرضه مىکنند، یک عده مىپذیرند یک عده نمىپذیرند. طبیعى است که آنها به عنوان یک نیروى سیاسى حداکثر تلاش خود را بکنند تا مخاطبین خود را اقناع کنند.آنها در یک جامعه آزاد تلاش مىکنندتا از طریق ارتباط و توضیح براى خود راى جمع کنند ،یک مشکلى که الان اصلاح طلبان با آن مواجهاند این است که بخشهایى از خطوط ارتباطى آنها با جامعه قطع شده است مثل روزنامه، میتینگ و ... اما این که فکر کنیم اصلاح طلبان که آمدند همه خطوط برقرار مىشود و مىتوانند همه را قانع کنند اصلا قابل تصور نیست. اصلاح طلبان وظیفه خود را انجام مىدهند.در سیاست آنچه به عنوان وظیفه براى بنده یا یک حزب تعریف مىشود این است که کالاى خود را به بهترین نحو بتواند ارائه کند. حالا این جامعه یا مىپذیرد یا نمىپذیرد. ضمن اینکه اصلاح طلبان یک گزینه پیش روى خود دارند و آن اینکه با توجه به مجموعه شرایطى که در ایران ودرعالم واقع با آن رو به رو هستیم به این گزینه رسیده ایم. دیگرانى که این گزینه را نقد مىکنند باید گزینههاى خود را عرضه کنند. حداقل تا حالا گزینه دیگرى که بتواند مطرح شودو قابل دفاع باشد ندیدهایم. مثلا در مقابل این گزینه که سیاست ورزى نکنید ودر انتخابات شرکت نکنید چه اتفاقى مىافتد؟ یعنى آن گزینه دیگرى که بتواند بدیل گزینه اصلاح طلبان باشد حداقل تا حالاندیدیم.
س - فکر مىکنم مناقشه بر سر کیفیت حضور اصلاح طلبان باشد. همانگونه که خودتان اشاره کردید مخالفت نهادهاى خاص همچنان برقرار است و تصور نمىشود که شما در صورت پیروزى هم بتوانید روزنامه و میتینگ و... داشته باشید. از طرفى شما در حال حاضر برخلاف دوره قبل که با رقیبانى چون راست سنتى مواجه بودید با جریانى رو به رو هستید که به لحاظ پذیرش برخى قواعد نسبت به محافظهکاران سنتى بسیار متفاوت است این جریان به یمن حضور در قدرت و دستیابى به امتیازات و امکانات، قدرت بیشترى یافته و اعتماد به نفس بالایى هم در رویارویى با شما پیدا کرده است. فکر نمىکنید وضعیت براى شما به مراتب بدتر از گذشته شده باشد؟
نه این تحلیل شما درست نیست. براى اینکه وضعیت محافظهکاران قبل از رسیدن به قدرت با آنچه الان دارند بسیار متفاوت است اتفاقا ظاهرش این است که اینها توانستهاند قدرت را در اختیار بگیرند و عرض اندام کنند اما عملکردشان یک شکنندگى شدید براى آنها به وجود آورده است.
س - منظور از افزایش قدرت، همان قدرتها و امتیازات پنهان است؟
فرقى نمىکند. اتفاقا اینها قبلا از قدرت پنهان شان مىتوانستند استفاده کنند اما حالا به راحتى نمىتوانند. تمام کسانى که مىآمدند شلوغ مىکردند، جلسات را به هم مىزدند، کفن مىپوشیدند و تظاهرات راه مىانداختند قدرت پنهان اینها بودند،اما از زمان رسیدن به قدرت گویى آب شدند و رفتند توى زمین. من معتقدم که درآینده هم نمىتوانند از اینها استفاده کنند.این قدرت ها به لحاظ فیزیکى باید بتوانند در میدان عمل حاضر شوند. قبلا خیلى راحت در برابر اصلاح طلبان وارد میدان مىشدند. به نظر من الان دیگر نمىتوانند این کار را بکنند.
س - الان که نیازى ندارند وارد شوند؟
نیازى نیست ولى درآینده هم نمىتوانند این کارها را بکنند. آن انگیزهها و شعارهایى که مىدادند آب شده. یک روزگارى اینها در برابر اصلاح طلبها مىگفتند که اصلاح طلبان همش دنبال مسائل سیاسى و فرهنگى هستند و به معیشت مردم نمىرسند. شما حکومت را بدهید دست ما، تا معیشت مردم را درست کنیم. الان در این دو سال معیشت مردم بهتر شده یا بدتر؟ آن زمان مردم فکر مىکردند شایداینها بتوانند کارى بکنند اما الان فهمیدهاند که چنین اتفاقى نمىافتد.ضمن اینکه خود آنهایى که این حرفها را مىزدند الان که آمدهاند در مصدر مسوولیت و حکومت ،دیدهاند که تحقق آن حرفها به این آسانىهانیست، براى اینکه اقتصاد عدد است، رقم است، برنامه مىخواهد، حساب و کتاب دارد. اتفاقا از این جهت نیروهاى خودشان فرسایش پیدا کرده است.دیگر ادعاها و حرفهاى قبلى را نمىزنند. مثلا وزیر کار گفته است سالانه نیاز به 200 میلیارد دلار سرمایهگذارى داریم. آقاى جهرمى در دوره اصلاحات چرا این حرف را نمىزد و چرا همش در جهت مخالفت با اصلاح طلبان کارمىکرد؟ چون الان مسوولیت گرفته، حساب کار دستش آمده به این نتیجه رسیده براى اینکه مشکلات اقتصادى کشور حل شود باید 200 میلیارد دلار سرمایهگذارى شود. اما این مقدار سرمایه را از کجا مىخواهد بیاورد. این حرف در قضاوتها یک ما به ازایى دارد. بنابراین قدرت به همان میزان که مىتواند عدهاى را بالا بیاورد به همان میزان هم شکنندگى ایجاد مىکند. اتفاقا شکنندگى محافظهکاران در حال حاضر خیلى بیشتر از 2سال و4سال پیش است. این قاعده البته در مورد همه نیروها صادق است. یکى ازدلایلى که آقاى احمدى نژاد را رئیس جمهور کرد ناشناس بودن ایشان در برابر دیگر کاندیدادها بود. مثلا مردم از آقاى هاشمى رفسنجانى یک ارزیابى داشتند ولى آقاى احمدى نژاد مثل یک هندوانه بریده نشده بود. اما الان این هندوانه بریده شده و همه مزهاش را چشیدهاند.ولى در خصوص موانعى که از قبل بوده و الان هم هست؛ یک بخشى از آن موانع که حقوقى است الان هم هست و خیلى فرق نکرده است. یک بخشى هم برمىگردد به موانع اجتماعى یا همان ساختار حقیقى جامعه. من فکر مىکنم الان ساختار حقیقى جامعه نسبت به 2 سال پیش آمادهتر است براى اصلاحات. موانع وجود دارد ولى کشور را که نمىتوانیم تعطیل کنیم. زندگى را که نمىتوانیم تعطیل کنیم. به عنوان یک شهروند با همه این شرایط بایستى بیاییم ببینیم چگونه مىشود در این وضعیت بهبود ایجاد کرد.اگر ایران گرفتار این مشکلات نبود که اصلا بحث اصلاحات منتفى بود. مثل همه کشورهاى دیگر اداره مىشد. اما ما چون با یک واقعیتهایى مواجه هستیم که ریشه در ساختار گذشته جامعه ما دارد، میل به خود کامگى و استبداددارد، خیلى دنبال این نیست که تن به قانون بدهد، باید به تدریج در درون این نیروها فرسایش ایجاد کنیم تا اصلاحات جلو برود.
س - من تاکید مىکنم که مشکل بر سر کیفیت حضور اصلاح طلبان است. الان از قراین و شواهد پیداست که دوستان شما اصل را به حضور در انتخابات گذاشتهاند فارغ از نتایج و شرایط آن. با توجه به تاثیرى که مشارکت یا عدم مشارکت اصلاح طلبان خواهد داشت فکر نمىکنید شرکت بدون شرط در انتخابات دست مخالفان و رقیبان شما رابازتر مىکند؟
این بحثهایى که شما مىکنید الان کدر است. هیچ کس نمىتواند پاسخ بدهد. بخشى از این بحثها را هر چه به انتخابات نزدیک مىشویم باید دربارهاش تصمیم گرفت. سیاست دقیقا مرتبط با مسائل روز است. من به هیچ وجه نمىتوانم درباره یک ماه ، دو ماه دیگر بگویم چه کار مى شود کرد.الان اصل بر این است که باید در انتخابات حضور پیدا کرد، باید جامعه را آگاه کرد. بایستى تا جایى که امکان دارد روى فرآیند سلامت انتخابات تاثیر گذاشت. ولى اینکه شما مىگویید کیفیت حضور، من الان نمىتوانم درباره آن پیشبینى داشته باشم.
س - الان به نظر مىرسد رقیبان شما پذیرفتهاند که اصلاح طلبان تحت هر شرایطى در انتخابات شرکت مىکنند. کاربه جایى رسیده است که در نتیجه اتهاماتى که خود اصلاح طلبان به یکدیگر مىزننند آقاى بادامچیان هم مىگویند، اصلاح طلبان باید از مردم عذرخواهى کنند.
حرف هایى که در رقابت سیاسى بین گروهها گفته مىشود مثل همین تندروى ، کندروى و اعتدال اصلا ارزش ندارد که درباره آن بحث کنیم. براى اینکه هیچ ملاکى براى سنجش آن وجود ندارد. در عالم رقابت سیاسى بخصوص در ایران که خیلى مقید به آداب و اخلاق سیاسى هم نیستند گفتن این حرفها خیلى راحت است اما تاثیرگذارى چندانى هم ندارد. در عرصه سیاسى آنچه در نهایت تعیین کننده مىشود پایگاه اجتماعى است که نیروها دارند. اگر اصلاح طلبان بتوانند آن پایگاه اجتماعىشان را بسیج کنند خیلى از این مسائل را با همان نیروى اجتماعى حل مىکنند.مثلا در انتخابات خرداد 76 تا یک هفته قبل از روز انتخابات خیلى نمىشد پیش بینى کرد که آقاى خاتمى برنده مىشود ولى وقتى این پایگاه اجتماعى بسیج شد و 20 میلیون آمدند راى دادند، هیچ کس نمىتوانست در برابرش مقابله کند و همه پذیرفتند آقاى خاتمى بشود رئیس جمهور. عالم سیاست عالم تنازع بین نیروهاى اجتماعى وسیاسى است. شما باید بتوانید این نیروى اجتماعى را به صحنه بیاورید.
آقاى مزروعى اگر از کیفیت حضور بحث نکنیم، از شرط و شروط ها بحث نکنیم، از ادعاهاى سیاسى گروهها هم حرف نزنیم، پس از چه چیز بگویم؟ شما چطورى مىخواهید این نیروى اجتماعى را بسیج کنید؟
انتخابات در اسفند ماه برگزار مىشود. یعنى 7 ماه دیگر. شما در ایران نمىتوانید پیش بینى کنید که فردا چه اتفاقى مىافتد. یک مساله مهمى که الان در کشورما وجود دارد بحث پرونده هستهاى است. تعاملى که ایران بادنیا دارد. شما نمىدانید این موضوع به چه سمت و سویى مىرود. یعنى یک عامل برونزایى ممکن است همه چیز را در ایران تغییر دهد. این طورى نیست که ما فقط بتوانیم تصمیم بگیریم. در داخل هم همین طور. شما نمىدانید که آرایش سایسى نیروها و جهت گیرى آنها چگونه خواهد شد. مثلا الان کسى نمىداند که اصول گرایان مىتوانند متحد شوند یانه ؟ یا در جناح اصلاح طلب هم همین طور. این یک روند است. کیفیت حضورى که شما مىگویید و پاسخى که مىخواهید از من بگیرید شاید یک ماه به انتخابات بشود درباره آن بحث کرد. الان با این شرایط بزرگترین کارى که اصلاح طلبان مىتوانند بکنند این است که آمادگىهاى لازم را براى حضور موثر در انتخابات فراهم کنند. مهمترین آن هم بسیج پایگاه اجتماعى است.
س - در ارتباط با همین موانعى که شما هم اذعان دارید همچنان وجود دارد؛ آقاى عبدى در مصاحبهاى گفتهاند که اصلاح طلبان فقط دنبال مسوولیت پذیرى هستند. یعنى مسوولیت مىپذیرند اما قدرت و اختیارات لازم را ندارند. این موضوع سبب عدم موفقیت آنها و سرخوردگى مخاطبانشان مىشود.
ملاکى براى اندازهگیرى این ادعا وجود ندارد. یعنى چه؟
س - مثل آقاى خاتمى که مسوولیت داشتند اما به گفته خودشان تدارکاتچى بودند؟
نه. ارزیابى ما بایدمبتنى بر یک سرى شاخصهاى واقعى و عینى باشد. آیا آقاى خاتمى برنامهاى که داده بود یا اصلاح طلبان در مجلس ششم اصلا نتوانستند آن را پیاده کنند؟ قطعا اینطورى نست. دربخشهایى موفق بودند و در بخشهایى نبودند. همان بخشى که موفق بودند به نفع جامعه بوده است. صفر و صدى که نباید به قضایا نگاه کرد. من معتقدم قوانینى که در مجلس ششم اتفاقا در مسائل اقتصادى اجتماعى تصویب شده تحول ایجاد کرد. متاسفانه بعد ادامه پیدا نکرده اما همان مقدار هم موثر بوده است. بستگى به این دارد که ما چه انتظاراتى داشته باشیم.اتفاقا یکى از اشتباهات بخشى از مجموعه اصلاح طلبان در گذشته این بود که انتظاراتى را در جامعه دامن زدند که اصلا قابل تحقق نبود.فرض بگیریم که ما الان یک برنامه داریم. باید مشخص کنیم که چند درصد آن اگر تحقق یافت قابل دفاع است. فرض مىکنیم اصلا برنامهاى هم نبود، همین که آدمهایى بروند به مجلس که قانون جدید هم تصویب نکنند ولى قوانینى هم تصویب نکنند که مزاحم زندگى مردم شود مثبت است. مجلس ششم خوبى اش این بود که اگر کسى حقوقش تضییع مىشد یک پناهگاهى داشت که رجوع کند. نطقهایى که در مجلس ششم ایراد مىشد دائم در دفاع از حقوق مردم بود.این بسته به نوع نگاه و نوع انتظارات دارد. ما به عنوان یک ایرانى چه هزینهاى را مىخواهیم بابت ایرانى بودن خودمان بدهیم؟ بنده اگر یک مسوولى بشوم که اختیار نداشته باشم ولى مزاحمتى هم براى مردم ایجاد نکنم بهتر از آدم دیگرى هستم که اختیار دارد ولى مزاحمت ایجاد مىکند.همین به نفع مردم است. انتظارات ما باید مناسب با شرایط ، ویژگىها و واقعیتهاى جامعه باشد. ما فرض کنیم که همه اصلاح طلبان با این فرض آقاى عبدی، در خانه نشستند، چه اتفاقى مىافتد؟ اتفاقى نمىافتد.
س - اگر واقعا اتفاقى نمىافتد پس این همه اصرار بر حضور براى چیست؟
حداقلاش این است که با حضور خودشان پیش مىروند و جلو خیلى از مزاحمتها را مىگیرند و این به نفع مردم است. آقاى عبدى آن طرف قضیه را نمىگویند که اگر مردم و اصلاح طلبان رفتند و در خانه نشستند چه اتفاقى مىافتد.
نوشته شده توسط : علی
تاج زاده دراینباره به خبرنگار نوروز گفت: بعد از شکست ائتلاف مصباح یزدی-احمدی نپاد در هرسه انتخابات شورای شهر سوم، میان دوره ای مجلس هفتم و چهارمین دوره خبرگان رهبریدر آذرماه سال گذشته که در حقیقت نارضایتی اکثریت رای دهندگان از این ائتلاف را نشان داد، روز گذشته ائتلاف مصباح یزدی-احمدی نپاد شکست تازه ای را هم متحمل شد.
وی تاکید کرد که شکست این ائتلاف در انتخابات داخلی مجلس خبرگان، ادامه و نتیجه طبیعی شکست مردمی آنها در انتخابات 24 آذرماه سال گذشته بوده است.
عضو شورای مرکزی جبهه مشارکت با اشاره به اینکه «ائتلاف مذکور در انتخابات داخلی خبرگان ضلع سومی هم پیدا کرد و جنتی هم به آن پیوست»، به تحلیل پیام و تبعات این انتخابات بر عملکرد دبیرشورای نگهبان پرداخت.
وی گفت: اکنون که خبرگان رهبری که خود آنان در انتخاباتی نه صددرصد سالم انتخاب شده اند به رادیکالیزم و بنیادگرایی «نه» گفته اند، نکته نگران کننده آن است که آقای جنتی انتقام شکست فوق را از داوطلبان انتخابات مجلس هشتم بگیرد و به قلع و قمع نامزدهای منتقد حکومت یکدست نظامی گرا و ماجراجو بپردازد.
تاج زاده در ادامه گفت: به آقای جنتی توصیه می کنم پیروزی آقای هاشمی را رسما به ایشان تبریک بگوید و در رسیدگی به صلاحیت نامزدهای انتخابات مجلس قانون را سرلوحه قرار دهد و از رفتار گذشته خود عذرخواهی کند.
نوشته شده توسط : علی
ارتش سوریه اعلام کرده که هواپیماهای اسرائیلی از فراز دریای مدیترانه وارد حریم هوائی سوریه شده و دیوار صوتی را شکستند اما پس از آنکه با آتشبار پدافند هوائی سوریه مواجه شدند، بمبهای خود را در منطقه ای غیرمسکونی فروریختند و از حریم هوائی این کشور خارج شدند.
به گزارش بیبیسی ارتش سوریه با اشاره به اینکه بمباران هواپیماهای اسرائیلی تلفات یا خسارتی برجای نگذاشته به اسرائیل نسبت به آنچه حرکت تجاوزکارانه خوانده هشدار داده و اعلام کرده که حق پاسخگویی به چنین حرکتی را به هر شکلی که صلاح بداند برای خود محفوظ می دارد.
اما اسرائیل خبر ورود هواپیماهای خود به حریم هوائی سوریه را تأیید نکرده است.
از پانزده ماه پیش که هواپیماهای نظامی اسرائیلی بر فراز کاخ بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در شمال غرب سوریه به پرواز در آمدند، این نخستین بار است که ورود به حریم هوائی این کشور به اسرائیل نسبت داده می شود.
در آن زمان، به دنبال عملیات اسرائیل علیه گروههای فلسطینی مورد حمایت سوریه و اشغال نظامی باریکه غزه، روابط سوریه و اسرائیل وارد شرایطی بحرانی شده بود و اکنون نیز، درگیری میان گروههای فلسطینی و متهم کردن سوریه به دخالت در این درگیریها، بار دیگر سوریه و اسرائیل را بیش از پیش رو در روی هم قرار داده است.
اسرائیل از چهل سال پیش بخشی از خاک سوریه را در بلندیهای جولان در اشغال خود دارد و از آنجا که بین دو کشور هنوز پیمان صلحی امضا نشده، طرفین رسماً در حالت جنگی به سر می برند.
با این حال مقامات اسرائیلی بارها تأکید کرده اند که خواهان جنگ تازه ای با سوریه نیستند و معتقدند که سوریه نیز به دنبال جنگ با آنها نیست.
نوشته شده توسط : علی
انتخاب اکبر هاشمی رفسنجانی، مجتهد سیاستمداری که در همه مقاطع انقلاب اسلامی، جزو کلیدیترین شخصیتهای نظام به شمار میرفته و میرود و امروز بیش از همیشه به مخالفان او اثبات شده که توان دور زدن او و آرا و اندیشههای وی را ندارند و در گذر از شاهراه انقلاب اسلامی، نمیتوانند وجود و حضور عمارت بلند و پر قدمتی به نام هاشمی را نادیده بگیرند، به ویژه با پیشزمینه سیاسی که برای این انتخاب، برخی آگاهانه و برخی ناآگاهانه ایجاد کرده بودند، پیامهای فراوانی با خود به همراه داشته است:
1ـ این که اعضای مجلس خبرگان رهبری به رغم فشارها و فضاسازیهای فراوانی که در راستای تخریب وجهه این شخصیت ارزشمند و مورد اعتماد کمنظیر حضرت امام (ره) در ماههای اخیر در صحنه سیاسی کشور، ایجاد شده بود، او را به ریاست عالیترین مجلس نظام که وظیفه خطیر تعیین رهبری و نظارت بر تداوم شرایط رهبری را داراست، برگزیدند، نشان این موضوع امیدوار کننده بود که به رغم خواست و اراده برخی جریانهای سیاسی که رندانه میکوشند حتی مجلس خبرگان رهبری را که مجلسی متشکل از چهرههای بزرگ و معنوی و علمایی مشهور، متّقی و مبرّز است، هم وارد بازیهای بیسرانجام سیاسی کنند، در مقاصد خود ناکام ماندند و علمای این مجلس عظیمالشأن نشان دادند که در تصمیمات خود، چیزی جز مصالح اسلام و نظام و مردم را در نظر نمیگیرند.
2ـ این انتخاب در کنار رأی قاطع و معنیدار مردم تهران در انتخابات خبرگان به هاشمی رفسنجانی، تداعیگر این بود که این عالم هوشمند و دانا و زیرک، همچنان هم در عرصه حوزههای علمیه و هم در بین توده مردم، مقبولیت قابل توجّه و ارزشمندی دارد که حتما وی شکرگزار این مقبولیت کمنظیر دوجانبه است و خواهد بود و از آن برای تقویت انقلاب اسلامی همانند بیش از پنج دهه گذشته بهره خواهد گرفت.
3ـ انتخاب هاشمی رفسنجانی، به رغم وجود علمای کهن و پر ریشهای که در مباحث فقهی، جزو برجستهترین علمای معاصر هستند، نشان داد این بزرگواران (همچنان که حضرت امام خمینی (ره) در پیامی که به «منشور روحانیت» مشهور شد، اشاره فرموده بودند) اجتهاد رایج حوزوی و تسلط صرف بر فقه اسلامی را برای هر مجتهدی، به ویژه کسی که باید در عرصههای اجرایی و حکومتداری وارد شود ـ هرچند صد در صد لازم میدانند ـ ولی کافی نمیدانند و همچنان که آن قائد عظیمالقدر راحل، قریب به مضمون نوشته بودند، تسلط بر سیاستهای جهانی و آشنایی با ترفندها و توطئههای استکباری و اشراف بر اردوی دشمن و آشنایی با مسائل بینالمللی، بخشی از مشخصههایی است که در اطلاق لفظ «امجتهد» بر علما در دوره حا کمیت اسلامی، باید مورد نظر باشد.
4ـ وجود اختلافنظر و برداشت در مسائل گوناگون و مواردی که به اصول اسلام و نظام برنمیگردد، نه تنها امری طبیعی، بلکه ارزشمند است و نشان پویایی و تحرک فکری و ذهنی است که در تمام مجالس و به ویژه مجلس خبرگان رهبری که مجلسی آکنده از علمایی صاحبنظر و دانا و اندیشمند است، نه تنها نامیدکننده نیست که بسیار امیدوارکننده است.
5ـ مقایسه آرای هاشمی رفسنجانی در انتخاب به عنوان نائب رئیس اول و انتخاب به عنوان رئیس مجلس خبرگان، مقایسهای اشتباه و ناشی از بیتوجهی به شئون این دو جایگاه است. در زمان حیات عالم و عارف انقلابی مرحوم حضرت آیتالله مشکینی (ره) به دلیل سابقه علمی و حوزوی و فقهی (که در بیان متواضعانه خود آیتالله هاشمی رفسنجانی هم در سخنان آغازین اجلاسیه خبرگان با بیان نسبت شاگرد و استادی در مباحث اخلاقی بین وی و آن مرحوم، موج میزد) آن مرحوم دارای جایگاه ویژهای بودند که هم از نظر سنّی و هم از نظر فقهی، او را از دیگران متمایز میکرد. در عین حال، نظر درست وصائب قریب به اتّفاق اعضای محترم مجلس خبرگان رهبری نیز این بود که فقاهت و بعد اخلاقی و معنوی قوی وی در کنار درایت و سیاست و اشراف هاشمی رفسنجانی بر مسائل داخلی و خارجی، میتوانست ترکیبی آرمانی برای هیئت رئیسه خبرگان باشد، در حالی که هماکنون بحث اجتماع این دو ویژگی در وجود هاشمی مطرح بود و بدیهی است که در این عرصه، دیدگاهها متفاوت باشد؛ مثلا کسانی که از نظر فقهی قدمت و ثبات بیشتری در حوزهها داشتهاند و فقاهت آنان و اجتهاد فقهیشان پیش و بیش از هاشمی مطرح بوده است، در این باره دیدگاههای دیگری، آن هم کاملا در فضایی سالم و به دور از هوای نفس و حبّ مقام، داشته باشند. با وجود این، باید به این نکته اشاره کرد که تأیید و ترجیح هاشمی بر دیگران در این عرصه نیز افتخاری بزرگ برای او به شمار میرود و جایگاه رفیع او را در عرصه سیاست، همدوش با حوزه فقاهت قرار میدهد؛ نکتهای که بسیاری در همدوشی آنان با هم در سه دهه گذشته شاید دچار تردید بودند، در حالی که به نظر میرسد فربهترین پیام این انتخاب میتواند این نکته باشد.
6ـ آنچه مسلّم است، این که به رغم همه ترفندها و تبلیغات مسموم بیگانگان و گاهی شیاطینی که نه به هاشمی ارادتی دارند و نه به ولایت فقیه اعتقادی، رابطه رهبر معظّم و خردمند و مدبّر انقلاب حضرت آیتالله خامنهای با ذخیره غنی انقلاب خمینی (ره) آیتالله هاشمی رفسنجانی تا بدان پایه است که هیچ مثل و مانندی برای آن نمیتوان یافت. همچنان که در جملهای عجیب و جالب که برخی از سیاسیون را حتّی بعضا غافلگیر کرد.
در آستانه انتخابات سال 76 مقام معظم رهبری فرمودند: «برای شخص من هیچکس هاشمی نمیشود» و این نشان اوج اعتماد و عواطف معظم له به جناب هاشمی بود که در زمان حیات حضرت امام (ره) هم جلوههای روشنی از این تعلّق خاطر خاص آن پیر سفر کرده به این یار همیشگی و توانای انقلاب و رهبری به فراوانی در چشم میآمد.
امید است که این انتخاب هوشمندانه در کنار اقدامات مدبرانه این شیخ شجاع و سیاستمدار و فقیه برای رسیدن به آرمانهای فاخر امام راحل و شهدای سرافراز و منویات رهبری معظم انقلاب، موجب برکت باشد. انشاءالله
نوشته شده توسط : علی
در جلسه روز سهشنبه شورای مرکزی جامعهی روحانیت مبارز تجدید نظر در اساسنامه این جامعه نهایی و ابعاد مختلف فعالیتهای این تشکل بر اساس این اساسنامه مشخص شد.
«مصباحی مقدم» سخنگوی جامعه روحانیت مبارز در گفتوگو با ایسنا، اظهار داشت: بر اساس این تغییرات شورای مرکزی جامعه روحانیت بالاترین رکن تصمیمگیری در این جامعه محسوب میشود و هیأت مؤسس همان کسانی هستند که جزء پایهگذاران اصلی جامعه روحانیت مبارز محسوب میشوند که تعدادی از آنها به شهادت رسیده یا فوت کردهاند و تعدادی نیز همچنان در عضویت شورای مرکزی جامعه کارشان را ادامه میدهند.
مصباحیمقدم گفت: دبیرکل جامعه روحانیت مبارز توسط شورای مرکزی انتخاب میشود و معاونتها و بخشهایی را زیر مجموعه خود دارد. دبیرکل همچنین رییس هیأت اجرایی جامعه روحانیت مبارز محسوب میشود و فعالیتهای اجرایی جامعه روحانیت مبارز با دستور و پیگیری دبیرکل انجام میشود؛ مثلا دبیرکل پای مکاتبات حقوقی یا چکها را امضاء میکند و اینها جزء وظایفش تلقی میشود.
وی افزود: بر این اساس جامعه روحانیت مبارز در تهران و سایر مراکز استانها و شهرستانها شعباتی ایجاد خواهد کرد و با توجه به تغییر صورت گرفته از نام جامعه روحانیت مبارز پسوند تهران حذف میشود.
مصباحی مقدم همچنین با بیان اینکه در حال حاضر اعضای جامعه روحانیت مبارز 35 نفر هستند، گفت: البته تغییرات دیگری نیز در اساسنامه صورت گرفته که با انتشار آن مردم در جریان این تغییرات قرار میگیرند.
وی گفت: جامعه روحانیت مبارز شعباتی را در تهران و استانها خواهد داشت که توسط اعضای شورای مرکزی انتخاب میشوند و وظیفه تطبیق شرایط عضویت اعضای این شعبات با شرایط عضویت در جامعه روحانیت مبارز توسط شورای مرکزی صورت میگیرد.
وی گفت: بر اساس این تغییرات همچنین دبیرکل جامعه روحانیت مبارز میتواند قائممقامی داشته باشد که به پیشنهاد دبیرکل و با تصویب اعضای شورای مرکزی فعالیت خواهد کرد و دبیرکل میتواند بخش یا تمامی از وظایف خود را در صورت لزوم به قائم مقام و معاونتهای خود واگذار کند.
مصباحیمقدم همچنین گفت: دیروز گزارشی از انتخاب رییس جدید مجلس خبرگان رهبری در جلسه جامعه روحانیت مبارز ارائه شد و اعضای جامعه از انتخابات آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان رییس مجلس خبرگان استقبال کردند و این سمت را به آقای هاشمی و همچنین آیتالله مؤمن که نایب رییس شده تبریک و تهنیت گفتند و برای آنها آرزوی موفقیت کردند.
نوشته شده توسط : علی